كودتا يا قيام ملى؛ اين پرسش همچنان يكى از مسائل مورد بحث در ميان گرايش هاى سياسى و صاحبنظر در خصوص رويدادهاى ۲۸ مرداد است. ايرج امينى، پژوهشگر و نويسنده و فرزند على امينى، از رجال دوران پهلوى بر اين عقيده است كه وقايع ۲۸ مرداد را نمى توان كودتا ناميد و استدلال هاى خود را در اين زمينه نيز مطرح مى كند.
آقاى امينى كتاب هايى چند از جمله «ناپلئون و ايران»، «بر بال بحران» و «الماس كوه نور» را به زبان هاى فرانسه، انگليسى و فارسى منتشر كرده است و به دليل پيوندهاى خانوادگى همواره از مسائل سياسى ايران آگاه بوده و با مباحث و مسائل آن از نزديك آشنا.
او درباره وقايع ۲۸ مرداد نيز هم از اين طريق و هم با شناختى علمى نظر دارد و در عين حال كه در باره اتفاق هاى آن دوران موضعى سياسى نمى گيرد آن را كودتا نيز نمى داند.
رادیو فردا: آقاى امينى در۵۷ امين سالگرد وقايع ۲۸ مرداد نظرات متفاوتى در باره ماهيت شكست دولت دكتر مصدق ابراز مي شود. عده اى آن را كودتا مي خوانند برخى برهه اى ناميمون در تاريخ ايران و برخى ديگر حتى قيام ملى اش مي دانند. نظر شما چيست؟
ایرج امینی: كودتا به معنى اين است كه ارتش، يك حكومت قانونى را سرنگون مى كند. مسئله اين است كه ما بايد ببينيم كه آيا حكومت دكتر مصدق بعد از انحلال مجلس، آن جنبه قانونى را داشته يا نداشته است؟ به عقيده من، اسم اين واقعه را كودتا نمى گذارند. من اين را يك حركت ناشيانه مى دانم.
به اين دليل مى گويم ناشيانه، براى اينكه كافى بود كه دو يا سه روز قبل از۲۸ مرداد يا همان روز، پادشاه وزير دربار را- كه اتفاقا عموى من ابوالقاسم امينى كه كفيل دربارهم بود- با فرمان عزل مى فرستاد و ايشان هم خيلى محترمانه مى رفت و تقديم آقاى دكتر مصدق مى كرد و دكتر مصدق هم اين فرمان را رد مى كردند و كودتا در واقع آن وقت از طرف ايشان بر ضد شاه انجام مى شد.
ولى دليل اينكه من نام اين اتفاق را يك اقدام نا شيانه مى گذارم ، طرح اين نكات مبهم است كه چرا صبح روز ۲۵ مرداد بايد آقاى فاطمى و آقاى زيرك زاده را بگيرند و بعد هم نصف شب با زره پوش و حتى چند سرباز آقاى نصيرى برود و حكم عزل دكتر مصدق را تسليم وى كند؟
خوب! اين وضعيت حالت كودتا پيدا مى كند، اگر تصور كنيم كه در آن موقع حكومت دكتر مصدق قانونى بوده است. اما اگر دولت مصدق قانونى نبوده، اين واقعه كودتا تلقى نمى شود، ولى به هرحال يك حركت بسيار ناشيانه بوده است.
من فكر مى كنم كه اگر سابقه ۳۰ تير نبود كه در اثر تغيير دولت و رفتن دكتر مصدق و آمدن قوام السلطنه، شلوغى و تظاهرات شود كه دكتر مصدق را برگردانند، اگر ترس و وحشت در آن زمان در شاه وجود نداشت، شايد حوادث جور ديگرى رقم مى خورد و اين جنبه كودتا و به خصوص اين تضادى كه بين طبقات مردم بوجود آمده، پيش نمى آمد.
به دلايلى كه گفتم به نظر من ۲۸ مرداد را به هيچ وجه را نمى شود يك كودتا محسوب كرد.
آرزويى كه دارم اين است كه طيف هاى مختلف ايران، كه موضع هاى خيلى قوى و سفت و سختى گرفته اند و هر كدام در مورد اين واقعه يك چيزى مى گويند، يك عده مى گويند قيام است و يك عده مى گويند كودتا. و به هيچ وجه حاضر نيستند با هم كنار بيايند، بالاخره بعد از ۵۷ سال اين اختلاف ها رو كنار بگذارند و سعى كنند كه با يك ديد بازتر به اين جريان نگاه كنند.
چون اگر كتاب آقاى بايندر وهمچنين جديدترين كتابى كه راجع به ۲۸ مرداد نوشته شده است را مطالعه بفرماييد، خواهيد فهميد كه فقط نقش آمريكا در اين ميان موثر نبوده و به خصوص متوجه مى شويد كه در ۲۸ مرداد، نقش روحانيون- و به قول آقاى بايندر نقش آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى- خيلى موثر بوده است، كه مردم را برگرداند و خودشان، طلب بازگشت شاه را به مملكت كردند.
چون آن موقع ها مى گفتند كه آمريكا با ۶۰ هزار دلارى كه خرج كرده، زمينه ساز اين كودتا شده است. اما با اين مبلغ نمى شد كه اوضاع را به اين سرعت در دو روزعوض كرد.
يك بحث اين است كه روحانيت چنين تصميمى گرفت، در حالى كه پيش از آن آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى از مصدق حمايت كرده بودند . به اعتقاد شما چه عاملى باعث اين شد كه ۱۸۰ درجه چرخش در نظرات روحانيون ايجاد شود. به طرف شاه بروند و پشت مصدق را خالى كنند؟
به عقيده من نقش حزب توده درآن موقع مهم بود. براى اينكه بعد از رفتن شاه مردم به صورت كلى و از جمله روحانيون، نگران بودند كه نكند حزب توده قدرت را در دست بگيرد و مصدق در مقابل آنها نتواند مقاومت بكند اين يك عامل خيلى موثر بود.
درست است كه در روز ۲۸ مرداد حركتى از سوى حزب توده نشان داده نشد و خود دكتر مصدق هم آن امكاناتى را كه مى خواستند را در اختيارشان نگذاشت كه بتوانند اقدامى كنند، ولى من فكر مى كنم اين اتفاق، حاصل نگرانى شديد روحانيون و بخشى از طبقات اجتماعى ايران راجع به احتمالا پيروزى كمونيسم در ايران بود كه زمينه ساز اين حوادث شد.
همانطور كه شما هم اشاره كرديد، بر اساس آخرين تحقيقاتى كه تا حالا انجام گرفته ، اين طور گفته مى شود كه توافق جامعه جهانى و توافق بين شوروى از يك سو و آمريكا و انگليس از سوى ديگر در آن موقع، حكم مى كرد كه از ادامه حكومت دكتر مصدق جلوگيرى شود درست است؟
من اطلاعى در مورد اين موضوع ندارم،اما قطع مسلم اين است كه آمريكا و انگليس از نفوذ كمونيسم و شوروى در ايران نگران بودند و اگر از طريق آمريكا و انگليس در آن موقع اقدامى شده ، بيشتر براى جلوگيرى از اين خطر بوده است.
فكر مى كنيد چرا اين حركت ناشيانه انجام گرفت و چرا دولت ايران اين احترام را براى قانون اساسى قائل نشد كه به طور كاملا قانونى و مشروع عمل كند ؟
همانطور كه عرض كردم به عقيده من اين موضوع به سابقه روز ۳۰ تير برمى گشت. اگر اتفاق ۳۰ تير نيفتاده بود كه بالاخره قوام السلطنه مانده بود و جريان تاريخ عوض مى شد.
ولى چون مردم، آن موقع دكتر مصدق را به قدرت برگرداندند، به عقيده من يكى از نگرانى هاى شاه كه منجر به اين تصميم شد كه راسا مصدق را عزل كند، اين بود كه نكند دوباره همان اتفاق ۳۰ تير تكرار شود و مصدق احتمالا با قدرت بيشترى نسبت به قبل به حكومت برسد.
آقاى امينى كتاب هايى چند از جمله «ناپلئون و ايران»، «بر بال بحران» و «الماس كوه نور» را به زبان هاى فرانسه، انگليسى و فارسى منتشر كرده است و به دليل پيوندهاى خانوادگى همواره از مسائل سياسى ايران آگاه بوده و با مباحث و مسائل آن از نزديك آشنا.
او درباره وقايع ۲۸ مرداد نيز هم از اين طريق و هم با شناختى علمى نظر دارد و در عين حال كه در باره اتفاق هاى آن دوران موضعى سياسى نمى گيرد آن را كودتا نيز نمى داند.
رادیو فردا: آقاى امينى در۵۷ امين سالگرد وقايع ۲۸ مرداد نظرات متفاوتى در باره ماهيت شكست دولت دكتر مصدق ابراز مي شود. عده اى آن را كودتا مي خوانند برخى برهه اى ناميمون در تاريخ ايران و برخى ديگر حتى قيام ملى اش مي دانند. نظر شما چيست؟
ایرج امینی: كودتا به معنى اين است كه ارتش، يك حكومت قانونى را سرنگون مى كند. مسئله اين است كه ما بايد ببينيم كه آيا حكومت دكتر مصدق بعد از انحلال مجلس، آن جنبه قانونى را داشته يا نداشته است؟ به عقيده من، اسم اين واقعه را كودتا نمى گذارند. من اين را يك حركت ناشيانه مى دانم.
به اين دليل مى گويم ناشيانه، براى اينكه كافى بود كه دو يا سه روز قبل از۲۸ مرداد يا همان روز، پادشاه وزير دربار را- كه اتفاقا عموى من ابوالقاسم امينى كه كفيل دربارهم بود- با فرمان عزل مى فرستاد و ايشان هم خيلى محترمانه مى رفت و تقديم آقاى دكتر مصدق مى كرد و دكتر مصدق هم اين فرمان را رد مى كردند و كودتا در واقع آن وقت از طرف ايشان بر ضد شاه انجام مى شد.
ولى دليل اينكه من نام اين اتفاق را يك اقدام نا شيانه مى گذارم ، طرح اين نكات مبهم است كه چرا صبح روز ۲۵ مرداد بايد آقاى فاطمى و آقاى زيرك زاده را بگيرند و بعد هم نصف شب با زره پوش و حتى چند سرباز آقاى نصيرى برود و حكم عزل دكتر مصدق را تسليم وى كند؟
من فكر مى كنم كه اگر سابقه ۳۰ تير نبود كه در اثر تغيير دولت و رفتن دكتر مصدق و آمدن قوام السلطنه، شلوغى و تظاهرات شود كه دكتر مصدق را برگردانند، اگر ترس و وحشت در آن زمان در شاه وجود نداشت، شايد حوادث جور ديگرى رقم مى خورد و اين جنبه كودتا و به خصوص اين تضادى كه بين طبقات مردم بوجود آمده، پيش نمى آمد.
به دلايلى كه گفتم به نظر من ۲۸ مرداد را به هيچ وجه را نمى شود يك كودتا محسوب كرد.
آرزويى كه دارم اين است كه طيف هاى مختلف ايران، كه موضع هاى خيلى قوى و سفت و سختى گرفته اند و هر كدام در مورد اين واقعه يك چيزى مى گويند، يك عده مى گويند قيام است و يك عده مى گويند كودتا. و به هيچ وجه حاضر نيستند با هم كنار بيايند، بالاخره بعد از ۵۷ سال اين اختلاف ها رو كنار بگذارند و سعى كنند كه با يك ديد بازتر به اين جريان نگاه كنند.
چون اگر كتاب آقاى بايندر وهمچنين جديدترين كتابى كه راجع به ۲۸ مرداد نوشته شده است را مطالعه بفرماييد، خواهيد فهميد كه فقط نقش آمريكا در اين ميان موثر نبوده و به خصوص متوجه مى شويد كه در ۲۸ مرداد، نقش روحانيون- و به قول آقاى بايندر نقش آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى- خيلى موثر بوده است، كه مردم را برگرداند و خودشان، طلب بازگشت شاه را به مملكت كردند.
چون آن موقع ها مى گفتند كه آمريكا با ۶۰ هزار دلارى كه خرج كرده، زمينه ساز اين كودتا شده است. اما با اين مبلغ نمى شد كه اوضاع را به اين سرعت در دو روزعوض كرد.
يك بحث اين است كه روحانيت چنين تصميمى گرفت، در حالى كه پيش از آن آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى از مصدق حمايت كرده بودند . به اعتقاد شما چه عاملى باعث اين شد كه ۱۸۰ درجه چرخش در نظرات روحانيون ايجاد شود. به طرف شاه بروند و پشت مصدق را خالى كنند؟
به عقيده من نقش حزب توده درآن موقع مهم بود. براى اينكه بعد از رفتن شاه مردم به صورت كلى و از جمله روحانيون، نگران بودند كه نكند حزب توده قدرت را در دست بگيرد و مصدق در مقابل آنها نتواند مقاومت بكند اين يك عامل خيلى موثر بود.
درست است كه در روز ۲۸ مرداد حركتى از سوى حزب توده نشان داده نشد و خود دكتر مصدق هم آن امكاناتى را كه مى خواستند را در اختيارشان نگذاشت كه بتوانند اقدامى كنند، ولى من فكر مى كنم اين اتفاق، حاصل نگرانى شديد روحانيون و بخشى از طبقات اجتماعى ايران راجع به احتمالا پيروزى كمونيسم در ايران بود كه زمينه ساز اين حوادث شد.
همانطور كه شما هم اشاره كرديد، بر اساس آخرين تحقيقاتى كه تا حالا انجام گرفته ، اين طور گفته مى شود كه توافق جامعه جهانى و توافق بين شوروى از يك سو و آمريكا و انگليس از سوى ديگر در آن موقع، حكم مى كرد كه از ادامه حكومت دكتر مصدق جلوگيرى شود درست است؟
من اطلاعى در مورد اين موضوع ندارم،اما قطع مسلم اين است كه آمريكا و انگليس از نفوذ كمونيسم و شوروى در ايران نگران بودند و اگر از طريق آمريكا و انگليس در آن موقع اقدامى شده ، بيشتر براى جلوگيرى از اين خطر بوده است.
فكر مى كنيد چرا اين حركت ناشيانه انجام گرفت و چرا دولت ايران اين احترام را براى قانون اساسى قائل نشد كه به طور كاملا قانونى و مشروع عمل كند ؟
همانطور كه عرض كردم به عقيده من اين موضوع به سابقه روز ۳۰ تير برمى گشت. اگر اتفاق ۳۰ تير نيفتاده بود كه بالاخره قوام السلطنه مانده بود و جريان تاريخ عوض مى شد.
ولى چون مردم، آن موقع دكتر مصدق را به قدرت برگرداندند، به عقيده من يكى از نگرانى هاى شاه كه منجر به اين تصميم شد كه راسا مصدق را عزل كند، اين بود كه نكند دوباره همان اتفاق ۳۰ تير تكرار شود و مصدق احتمالا با قدرت بيشترى نسبت به قبل به حكومت برسد.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire