dimanche 25 août 2013

ایرج امینی: ۲۸ مرداد را نمی توان کودتا دانست

ایرج امینی: ۲۸ مرداد را نمی توان کودتا دانست                           

درگیری های خیابانی در تهران - روز ۲۸ مرداد
درگیری های خیابانی در تهران - روز ۲۸ مرداد

اندازه متن- +
كودتا يا قيام ملى؛ اين پرسش همچنان يكى از مسائل مورد بحث در ميان گرايش هاى سياسى و صاحبنظر در خصوص رويدادهاى ۲۸ مرداد است. ايرج امينى، پژوهشگر و نويسنده و فرزند على امينى، از رجال دوران پهلوى بر اين عقيده است كه وقايع ۲۸ مرداد را نمى توان كودتا ناميد و استدلال هاى خود را در اين زمينه نيز مطرح مى كند.

آقاى امينى كتاب هايى چند از جمله «ناپلئون و ايران»، «بر بال بحران» و «الماس كوه نور» را به زبان هاى فرانسه، انگليسى و فارسى منتشر كرده است و به دليل پيوندهاى خانوادگى همواره از مسائل سياسى ايران آگاه بوده و با مباحث و مسائل آن از نزديك آشنا.

او درباره وقايع ۲۸ مرداد نيز هم از اين طريق و هم با شناختى علمى نظر دارد و در عين حال كه در باره اتفاق هاى آن دوران موضعى سياسى نمى گيرد آن را كودتا نيز نمى داند.

رادیو فردا: آقاى امينى در۵۷ امين سالگرد وقايع ۲۸ مرداد نظرات متفاوتى در باره ماهيت شكست دولت دكتر مصدق ابراز مي شود. عده اى آن را كودتا مي خوانند برخى برهه اى ناميمون در تاريخ ايران و برخى ديگر حتى قيام ملى اش مي دانند. نظر شما چيست؟

ایرج امینی: كودتا به معنى اين است كه ارتش، يك حكومت قانونى را سرنگون مى كند. مسئله اين است كه ما بايد ببينيم كه آيا حكومت دكتر مصدق بعد از انحلال مجلس، آن جنبه قانونى را داشته يا نداشته است؟ به عقيده من، اسم اين واقعه را كودتا نمى گذارند. من اين را يك حركت ناشيانه مى دانم.

به اين دليل مى گويم ناشيانه، براى اينكه كافى بود كه دو يا سه روز قبل از۲۸ مرداد يا همان روز، پادشاه وزير دربار را- كه اتفاقا عموى من ابوالقاسم امينى كه كفيل دربارهم بود- با فرمان عزل مى فرستاد و ايشان هم خيلى محترمانه مى رفت و تقديم آقاى دكتر مصدق مى كرد و دكتر مصدق هم اين فرمان را رد مى كردند و كودتا در واقع آن وقت از طرف ايشان بر ضد شاه انجام مى شد.

ولى دليل اينكه من نام اين اتفاق را يك اقدام نا شيانه مى گذارم ، طرح اين نكات مبهم است كه چرا صبح روز ۲۵ مرداد بايد آقاى فاطمى و آقاى زيرك زاده را بگيرند و بعد هم نصف شب با زره پوش و حتى چند سرباز آقاى نصيرى برود و حكم عزل دكتر مصدق را تسليم وى كند؟

ایرج امینی، كتاب هايى چون «ناپلئون و ايران»، «بر بال بحران» و «الماس كوه نور» را به زبان هاى فرانسه، انگليسى و فارسى منتشر كرده است
خوب! اين وضعيت حالت كودتا پيدا مى كند، اگر تصور كنيم كه در آن موقع حكومت دكتر مصدق قانونى بوده است. اما اگر دولت مصدق قانونى نبوده، اين واقعه كودتا تلقى نمى شود، ولى به هرحال يك حركت بسيار ناشيانه بوده است.

من فكر مى كنم كه اگر سابقه ۳۰ تير نبود كه در اثر تغيير دولت و رفتن دكتر مصدق و آمدن قوام السلطنه، شلوغى و تظاهرات شود كه دكتر مصدق را برگردانند، اگر ترس و وحشت در آن زمان در شاه وجود نداشت، شايد حوادث جور ديگرى رقم مى خورد و اين جنبه كودتا و به خصوص اين تضادى كه بين طبقات مردم بوجود آمده، پيش نمى آمد.

به دلايلى كه گفتم به نظر من ۲۸ مرداد را به هيچ وجه را نمى شود يك كودتا محسوب كرد.

آرزويى كه دارم اين است كه طيف هاى مختلف ايران، كه موضع هاى خيلى قوى و سفت و سختى گرفته اند و هر كدام در مورد اين واقعه يك چيزى مى گويند، يك عده مى گويند قيام است و يك عده مى گويند كودتا. و به هيچ وجه حاضر نيستند با هم كنار بيايند، بالاخره بعد از ۵۷ سال اين اختلاف ها رو كنار بگذارند و سعى كنند كه با يك ديد بازتر به اين جريان نگاه كنند.

چون اگر كتاب آقاى بايندر وهمچنين جديدترين كتابى كه راجع به ۲۸ مرداد نوشته شده است را مطالعه بفرماييد، خواهيد فهميد كه فقط نقش آمريكا در اين ميان موثر نبوده و به خصوص متوجه مى شويد كه در ۲۸ مرداد، نقش روحانيون- و به قول آقاى بايندر نقش آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى- خيلى موثر بوده است، كه مردم را برگرداند و خودشان، طلب بازگشت شاه را به مملكت كردند.

چون آن موقع ها مى گفتند كه آمريكا با ۶۰ هزار دلارى كه خرج كرده، زمينه ساز اين كودتا شده است. اما با اين مبلغ نمى شد كه اوضاع را به اين سرعت در دو روزعوض كرد.

يك بحث اين است كه روحانيت چنين تصميمى گرفت، در حالى كه پيش از آن آيت الله كاشانى و آيت الله بروجردى از مصدق حمايت كرده بودند . به اعتقاد شما چه عاملى باعث اين شد كه ۱۸۰ درجه چرخش در نظرات روحانيون ايجاد شود. به طرف شاه بروند و پشت مصدق را خالى كنند؟

به عقيده من نقش حزب توده درآن موقع مهم بود. براى اينكه بعد از رفتن شاه مردم به صورت كلى و از جمله روحانيون، نگران بودند كه نكند حزب توده قدرت را در دست بگيرد و مصدق در مقابل آنها نتواند مقاومت بكند اين يك عامل خيلى موثر بود.

درست است كه در روز ۲۸ مرداد حركتى از سوى حزب توده نشان داده نشد و خود دكتر مصدق هم آن امكاناتى را كه مى خواستند را در اختيارشان نگذاشت كه بتوانند اقدامى كنند، ولى من فكر مى كنم اين اتفاق، حاصل نگرانى شديد روحانيون و بخشى از طبقات اجتماعى ايران راجع به احتمالا پيروزى كمونيسم در ايران بود كه زمينه ساز اين حوادث شد.

همانطور كه شما هم اشاره كرديد، بر اساس آخرين تحقيقاتى كه تا حالا انجام گرفته ، اين طور گفته مى شود كه توافق جامعه جهانى و توافق بين شوروى از يك سو و آمريكا و انگليس از سوى ديگر در آن موقع، حكم مى كرد كه از ادامه حكومت دكتر مصدق جلوگيرى شود درست است؟

من اطلاعى در مورد اين موضوع ندارم،اما قطع مسلم اين است كه آمريكا و انگليس از نفوذ كمونيسم و شوروى در ايران نگران بودند و اگر از طريق آمريكا و انگليس در آن موقع اقدامى شده ، بيشتر براى جلوگيرى از اين خطر بوده است.

فكر مى كنيد چرا اين حركت ناشيانه انجام گرفت و چرا دولت ايران اين احترام را براى قانون اساسى قائل نشد كه به طور كاملا قانونى و مشروع عمل كند ؟

همانطور كه عرض كردم به عقيده من اين موضوع به سابقه روز ۳۰ تير برمى گشت. اگر اتفاق ۳۰ تير نيفتاده بود كه بالاخره قوام السلطنه مانده بود و جريان تاريخ عوض مى شد.

ولى چون مردم، آن موقع دكتر مصدق را به قدرت برگرداندند، به عقيده من يكى از نگرانى هاى شاه كه منجر به اين تصميم شد كه راسا مصدق را عزل كند، اين بود كه نكند دوباره همان اتفاق ۳۰ تير تكرار شود و مصدق احتمالا با قدرت بيشترى نسبت به قبل به حكومت برسد. 

 
توسط: آشیخ مرتضی از: قم
۰۱ ۰۶ ۱۳۸۹ ۱۶:۵۰
بهترین دلیل برای اثبات اینکه کودتا بود همین باید کافی باشد که بعد از بزرگمردی مانند مصدق، شخص بی لیاقتی مانند ابوی محترم شما توانست سالها بر صندلی صدارت تکیه بزند و برای دیکتاتور ترسوئی مانند ممد رضا خوش رقصی نماید. از علی امینی باید هم فرزندی مثل شما بیاد گار مانده باشد.



توسط: Arash1984
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۲:۵۸
خدایش نظرات مردم توی این مصاحبه های کودتا32 بیشتر علمی-تحقیقی بود تا حرف های مصاحبه شوندگان! اینا خیال کردن ما هم هم نسلاشونیم که چشم بسته بیفتیم تو چاه. داشتم دق میکردم که دیدم نه بابا هیچکس این حرف ها رو نپذیرفته جز خود آقا.
پسر! فاطمی رو حکومت جمهوری اسلامی هم پذیرفت ,اینا این بزرگمرد رو میکوبند.
...28 مرداد کودتا نبود! اگر هم بود مصدق کرد! ..woooowعجب!
آره مرد! مصدق جمهوری میخاست . میخاست شاه نباشه. باآخوند وچپی هم بد بود مثل امیرکبیر. این نوابغ تاریخی نایابن توی این سیاهچال ایرانی .آره سلطنت قرون وسطاییه! اونوقت شماها میگی عرف قانون اساسی!؟ مجاهدا و سلطنت طلبا اگه نقشه ای دارند بردرا به ما که هیچ به دنیا نگاه نکنید ,دنیا چپ وشاه رو پشت سر گذاشته. بعد حکومت اسلامی . ما نه فهد میخایم نه کاسترو و نه جونگ ایل. یه جمهوری آدم وار مثل همه دنیا. سفسطه ومغلطه شداد وغلاظ هم نداره

توسط: نسل سوخته از: ايران
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۲:۵۶
چراكسي از روايط پنهاني كاشاني و بروجردي با دولتهاي انگليس و امريكا حرفي نمزند؟؟؟؟ انهايي كه از تقيير دولت سود مبردند .ميگن قيام .. وانهايي كه از ايي
تقيير ضرر ميكردند ميگن كودتا... كلش همين است .

توسط: damawand
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۰:۵۳
با احترام.مسئله نفت را مثل تحریم تنباکو بررسی کنید.اگرملی اعلام شدن نفت بنفع شرکت خارجی بوده،پس مصدق مثل میرزای شیرازی درراستای منافع خارجیان اقدام کرده(اما)اگر به زیان شرکتهای خارجی بوده،پس مصدق ملیست.عرض کردم بررسی،احساسی نه.مدارک که حتی درآرشیو انگلستان نیز موجود است.دعوا برای غیر مقرضین تمام خواهدشد.

توسط: Maziyar از: Iran
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۰۸
از تحلیل منصفانه آقای امینی بسیار سپاسگزارم. بدبختانه خوانندگانی که بر ایشان نقد کرده اند، نه تنها از سطح دانش بسیار نازلی رنج می برند و به دلیل فقدان مطالعه، اصلاً متوجه منظور ایشان نشده اند. به این عزیزان کم خوان و پرگو اکیداً توصیه می کنم که اظهار نظر پیرامون وقایع امرداد 32 را منوط به مطالعه آثار صاحب نظرانی چون داریوش همایون، علی میرفطروس، محمد علی موحد، مرتضیی مردیها، جلال متینی و بسیاری دیگر کنند. هرچند که انتظار فهم این نوشته ها هم از این قماش کم خوان و پر مدعا و احساساتی نمی رود...

توسط: امید
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۰۲
اگر فرض بگیریم که آن چه آقای امینی می گویند درست بوده است این سوال مطرح می شود که چرا برای برکناری یک دولت غیرقانونی که هیچ قدرت نظامی هم ندارد باید ارتش راسا وارد عمل بشود و با تانک شهر را به توپ ببندد؟ چرا اوباشی چون طیب و شعبان بی مخ باید با نوچه هایشان در خیابان عربده کشی کنند؟ و چرا پس از انجام کودتا یک فرد نظامی رییس دولت بشود و حکومت نظامی برقرار کند؟ ایشان چه پاسخی برای این سوالها دارند؟

ضمنا مسئولان رادیو فردا باید در نظر داشته باشند که آقای امینی به دلیل وابستگی به دربار و دینفع بودن در ماجرا تحلیلگر بی طرفی نمی توانند باشند.

توسط: ایرج از: ایران
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۱:۰۳
متاسفانه امسال توسط رادیو فردا و صدای آمریکا موجی راه افتاده که برای ایرانیان نام کودتا را برای این واقعه مورد تردید قرار دهد. در مورد کودتا جناب آبراهامیان در کتاب معتبر خود «ایران مدرن» که در سال 2008 میلادی به چاپ رسیده و جدیداً ترجمه هم شده، کاملا با اسناد و مدارک بحث کرده است. حتی بانیان کودتای 28 مرداد، درباره آن با این نام یاد میکنند البته به غیر از یک نفر که آقای بایندر فقط به خاطرات او تکیه کرده اند. دید و گرایش نویسنده این مقاله دقیقاً شبیه به دید دولتمردان آمریکایی است که در تلاشند عامل اصلی کودتا را نجات ایران از کمونیسم جا بزنند، واقعیتی که در کتاب جناب آبراهامیان ذکر شده و حتی در نامه نگاری های بین دولتمردان انگلیسی و آمریکایی در آن زمان و اسناد به جای مانده از کنسول انگلیس در ایران، از کم اهمیت بودن خطر حزب توده سخن رفته است و عامل اصلی کودتا، چیرگی بر نفت ایران است. البته عامل مهمتر برای کودتا چنانکه اسناد نشان میدهد، خطر ترغیب کشورهای همسایه برای دنباله روی از ایران و ملی کردن نفتشان به پیروی از ایران بوده است که اگر رخ میداد فاجعه بزرگی نه تنها برای انگلستان بلکه برای آمریکا میبود.

توسط: مهراد از: ايران
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۲:۴۹
آقاي اميني،زماني كه اسناد سري واعترافات مستند ازهر2دولت آمريكاوانگليس مبني برانجام كودتا باهمكاري دربار وجود دارد،محافظه كاري وبي اطلاعي شما خيلي جالبه!!! متاسفانه ميراث بزرگ دكتر مصدق (ملي گرايي و وطن پرستي) باهمين محافظه كاريها وبي اطلاعيها به دست بي ريشگاني همچون احمدي نژاد وخامنه اي تازه امام شده افتاده است! ننگ كودتا بامحافظه كاري پاك نمي شود!

توسط: Saman
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۴:۳۰
واقعا جای تعجب است که رادیو فردا هر تحلیل بی اساس و کاملا دور از واقعیت را منتشر می کند و باعث اتلاف وقت مخاطبان می شود.اسناد 28 مردادچاب شده و قابل دسترسی است این قبیل "استدلالات" برازنده زسانه هایی از جنس صدا و سیما و کیهان است لطفا منابع و افراد را با دقت انتخاب کنید.

توسط: دامون
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۴:۱۹
تلویزیون بی بی سی چند روز قبل مستندی در مورد کودتای 28 مرداد پخش کرد و با افراد مهمی در این مورد صحبت کرد. از جمله سفیر انگلیس در اون مقطع زمانی در ایران. خود سفیر گفت ما جاسوسها رو بسیج کردیم که فلان کارو بکنن و فلان و بهمان. آمریکا هم که چند سال پیش اعتراف کرد و عذرخواهی کرد. کجای این تردید داره؟! کودتا رو انگلیسی ها کردن و یک عمر ملت ایران رو گرفتار دیکتاتوری کردن. آخر این برنامه یه گفت و گوی تکان دهنده بین مصاحبه کننده و سفیر انگلیس مطرح شد:
-مصاحبه کننده: فکر می کنید مردم ایران نسبت به ایرانی هایی که براتون جاسوسی کردن و راه کودتا رو هموار کردن، چه دیدی داشته باشن؟
-سفیر: فکر کنم ایرانی ها به اونا می گن "نوکر انگلیس".
-مصاحبه گر:شما به اونا چی می گین؟!
- سفیر [با خنده ای کثیف]: همکار منطقی!

توسط: ایران خانم از: ایران
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۳:۳۵
اقای امینی اگر دولت مصدق قانونی نبود پس دولت قانونی کدام بود؟از نظر شما دولت قانونی یعنی چه ؟ دولتی که مورد تایید مردم باشد و شاه هم با میل یا بی میل آنرا تایید کند ایا میتواند غیر قانونی باشد؟آنچه از خواندن دیدگاه های صاحب نظران استنباط می شود این است که دولت مصدق دولت قانونی بود و عوامل داخلی و خارجی و شاید شاه و خارجی ها به نسبت کمتر از عوامل داخلی برای ساقط کردن آن تلاش کردند



.توسط: نام مستعار
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۳:۰۷
ننگ كودتا با اين جور سفسطه بازيها و الفاظيها پاك نميشه

توسط: آرش از: ایرانی در سوگ دمکراسی
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۲:۱۲
برای من خیلی جالب است که با گذر زمان بجای شفاف شدن مسایل و آگاه شدن مردم از تاریخ و عذم ملی برای جوگیری از تکرار اشتباهات و درس گرفتن از تاریخ....عده ای تحت هر نام و عنوان بزرگ کوچیک بعنوان مورخ و صاحب نظر و سیاستمدار و ... پیدا شده و حقایق را وارونه جلوه داده یا میپوشانند...تصور من این است که این ادامه همان حرکت 57 سال پیش است که طفل نوپای دمکراسی را خفه کردندو حال سعی در وارونه جلوه دادن حقایق دارند....57 سال پیش هر چه که بود بزرگ مردی چون دکتر مصدق را از رویای ایرانی پاک و آزاد گرفتند....آگاهانه تر بیاندیشیم و نگذاریم که طفل بزرگ شده استبداد از جنایت حمایت کند!

توسط: Irani از: Canada
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۴۳
خود آمریکاییها و انگلیسیها میگن کودتا شده و بابت ان عذرخواهی میکنن صدها نفر اعدام شدن و ایشان به عنوان تحلیلگر از توافقات
اعلام شدی تاریخی ،اظهار بی اطلاعی میکنند،بابا یک قدری انصاف هم خوب چیزیه.دوستان، لطفآ حداقل به خاطراته زنده یاد مصدق
نگاهی بیاندازید و خود قضاوت کنید.

توسط: HAYDAR از: LONDON
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۳۸
نياز اصلی كودتاهاي از اين دست يك جو رواني است، تا مردم، فرد و يا گروهي كه كودتا در خصوص آنها مي بايد صورت پذيرد را، به خطا وادارد و با تبليغات سياه و مسموم طوري نشان دهند كه مرتكب اشتباهات فاحشي شده اند و ديگر قابل پيروزي نيستند و بدين ترتيب شكاف بين آنان و طرفدارانشان ايجاد مي نمايند. اوديسئوس در نمايشنامه آژاكس از همين عامل بهره برده و با تخريب وجهه آژاكس در نزد مردم به وسيله شايعاتي كه رواج مي دهد و مردم هم چيزي به آن مي افزايند، عملاً جو افكار عمومي را به سمت و سويي مي برد، كه طرفداران و ياران نزديك آژاكس، پس از اشتباه او مي گويند: ما را دگر در اينجا كاري نيست جز آنكه سر خود بپوشيم و آهسته بگريزيم يا به شتاب سوار قايق ها شده، پارو زنان رو به دريا نهيم تا از قهر و غضب سرداران خود و پسران (اتروس) رهايي يابيم. و بدين ترتيب زمينه حذف رقيب اودسيئوس يعني آژاكس فراهم مي آيد.
به تعبير نمايش نامه: (اينست قاعده كارها، بزرگان را هدف تير ملامت كني، كه نشانه ات هرگز به خطا نخواهد رفت. آري شماتت و بدنامي پيوسته در سراسر راه بزرگان خفته است.نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد 1385ساعت 12:19 توسط ق - غریب)

توسط: HAYDAR از: LONDON
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۳۶
كرميت روزولت، كارگردان كودتاي 28 مرداد 1332 در خاطراتش مي گويد: « آقايان يك مسئله را بايد كاملاً روشن سازم. ما در اين اعمال مخاطره آميز موفق بوديم براي اينكه ارزيابي ما از وضعيت ايران صحيح بود. »
در بررسي مواد ادبي يونان باستان، خصوصا دوره هايي كه مربوط به جنگ هاي ايران و يونان مي شود، نام يك تراژدي نويس زبر دست كه در عرصه درام و تراژدي فقط شكسپير توانسته به پاي وي برسد، چشم را می نوازد. سوفوكل، تراژدي نويس دنياي قديم، در حدود 495 پيش از ميلاد در يونان متولد شد. پدرش صاحب كارخانه شمشير سازي بود و از جنگهاي ايران و يونان، ثروت فراواني اندوخته بود. وي در دوران طلايي يونان يعني عهد پر يكلس زندگي مي كرده است. سوفوكل 113 نمايش نامه نوشت است كه امروز به غير هفت نمايشنامه، بقيه آنها از بين رفته است. در اهميت شاهكار او همين بس كه دو نمايشنامه اوديپ و الكترا، زير بناي فكري و تحقيقاتی فرويد، پدر علم روانشناسي را تشكيل داده است.

اين تراژدي‌نويس يك نمايشنامه تراژديك به نام آژاكس دارد كه مورد نظر ماست و به نظر می رسد که طرز كار دروني كودتاي 28 مرداد 1332، برگرفته از همين نمايشنامه باشد.
خلاصه اين نمايشنامه چنين است: (آژاكس كه يك دلاور قهرمان يوناني است، مغرور مي شود و به نصايح پدر پيرش مبني بر آنكه براي پيروزي، از خداوند استعانت كند، گوش فرا نمي دهد. در برخورد با رقيبش اوديسئويس دچار حسادت مي گردد الهه آتنا -الهه پشتيبان مردان جنگي كه هميشه راه پيروزي را در اختيار آنان قرار مي دهد- نيز وي را مي فريبد و پرده اي از اوهام را در نظر او مي افكند و بينايي او را مي گيرد و عقل وي را زائل مي كند. همچنين الهه آتنا به رقيب آژاكس، اوديسئوس كمك مي كند تا اوديسئوس آبروي آژاكس را با شايعه نزد مردم شهر ببرد. اودسيئوس نيز با رواج و بزرگنمايي اشتباه آژاكس در نزد مردم و اينكه چنين شخصيتي كه عقلش زايل شده قابل پيروي نمي باشد، مردم را از حمايت و پيروي از آژاكس منحرف مي كند. همچنين ياران و طرفداران آژاكس نيز از وي دست مي كشند و هر كدام از ترس انتقام اوديسئوس به طرفي مي گريزند. در آخر نيز آژاكس چون آبروي خويش را ريخته مي بيند، خودكشي مي كند اوديسئوس موفق، با اصرار ديگران و براي تطهير خويش، اجازه مي‌دهد كه آژاكس را با احترام دفن كنند.) اگر به وقايع كودتاي 28 مرداد 1332 بنگريم، مي بينيم كه ماهيت اصلي كودتا از روندي كه در همين نمايشنامه ها بيان شده است، پيروي مي كند.

توسط: HAYDAR از: LONDON
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۳۴
عملیات اژاکس :مرداد ماه هميشه براي مردم ايران كه مدتها با پديده استعمار و استبداد آشنا بوده‌اند، ماهي است كه حکايت‌هاي دردناكي را در حافظه تاريخي خود جاي داده است.
57 سال پيش در چنين روزهايي، دو كشور انگليس و آمريكا در حال انجام تمهيداتي بودند تا دولت قانوني و منتخب مردم ايران را به وسيله كودتا از قدرت ساقط سازند و كردند.

ملت ايران هيچ‌گاه نام و خاطره دو كشور آمريكا و انگليس را فراموش نخواهد كرد.

آقاي آبراهاميان، مورخ، در خصوص منابع تحقيقاتي خويش در مورد كودتاي 28 مرداد 1332 مي گويد: « عبور يک شتر از سوراخ سوزن آسانتر از دسترسي يك تاريخ نگار به آرشيو سيا درباره كودتاي 1332 ايران است. با وجود اينكه نيم قرن سپري شده، سلسله پهلوي ساقط گشته،جنگ سرد به پايان رسيده، اكثر شركت كنندگان در كودتا بدرود حيات گفته و مواد و اسناد مربوط به ساير اقدامات پنهاني، از قبيل گواتمالا منتشر گشته اند، اين آرشيوها كماكان غير قابل دسترسي هستند.»

توسط: ali از: paris
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۴:۱۹
مصدق و ملی شدن نفت
چند واقعیت تاریخی (کوتاه) در رابطه با ملی شدن نفت: در تاریخ 15 مارس 1951 مجلس قانون ملی کردن نفت را تصویب کرد. در تاریخ 20 مارس 1951 سنا نیز قانون ملی شدن نفت مجلس را تائید کرد. مصدق در تاریخ 29 آپریل 1951، یعنی بیش از چهار هفته بعد از تصویب قانون ملی شدن نفت، نخست وزیر شد. انگلیس در واکنش به ملی شدن نفت و برای جلوگیری از فروش آن راه های دریایی ایران را مسدود می کند. با بسته شدن راه های دریایی بحران اقتصادی ایران تشدید می شود .در یولی 1952 مصدق به علت بحران پیاپی اقتصادی از سمت نخست وزیری کناره گیری می کند. شاه احمد قوام را که در سال های 1921، 1922 و 1942 نحست وزیر بود برای پست نخست وزیری به مجلس معرفی می کند. شاه امید داشت که قوام بتواند با انگلیس مذاکره کند و به محاصره راه دریایی خاتمه دهد. طرفداران مصدق دست به تظاهرات زدند و قوام برای آرام کردن اوضاع از نیروی ارتش استفاده کرد. تظاهرات 36 کشته بر جای گذاشت و قوام بعد از 6 روز نخست وزیری استعفا داد. بعد از کناره گیری قوام مصدق دوباره نخست وزیر شد. تظاهرات هواداران مصدق، برخلاف شایعات تاریخی، یک قیام ملی نبود. هم بین سیاستمداران وقت ( نمایندگان محلس ) و هم در جامعه مصدق هوادار و مخالف داشت. مصدق برای رفع بحران اقتصادی به مدت 6 ماه ،مطابق قانون اساسی ،حالت فوق العاده اعلام کرد. درتاریخ 6 ژانویه 1953 مصدق سعی نمود حالت فوق العاده را به مدت 6 ماه دیگر تمدید کند که این تصمیم نخست وزیر با مخالفت آیت الئه کاشانی و بعضی از نمایندگان مواجعه شد. ناآرامی ها همچنان ادامه داشتند. در آخر کاشانی و مصدق توافق کردند که حالت فوق العاده به مدت 6 ماه دیگر تمدید شود و هر دو سیاست مدار از مردم خواستند که آرام باشند. اما ناآرامی ها ادامه یافتند و مصدق نگران بود که مجلس او را از سمت نحست وزیری برکنار کند. برای جلوگیری از برکناری در تاریخ سوم آگوست 1953 مصدق با مراجعه به اخذ آرای عمومی مجلس را منحل کرد ( این مراجعه به اخذ رای عمومی توسط مصدق جای بحث داشت و مورد سوال بود). بعد از انحلال مجلس و بر طبق قانون اساسی شاه می توانست نخست وزیر ( مصدق ) را مرخص و نحست وزیر جدیدی را معرفی کند. در تاریخ 13 آگوست 1953 شاه مصدق را با حکمی برکنار و زاهدی را به سمت نخست زیری منصوب کرد. اما مصدق بعد از دریافت حکم برکناری خود دستور می دهد که آورنده حکم و همچنین نخست وزیر جدید، زاهدی، را دستگیر کنند. طبق قانون اساسی مصدق می بایست نخست وزیری زاهدی را قبول و کناره گیری می کرد. ماموران سازمان جاسوسی سیا با پرداخت پول تظاهرات ضد مصدق را سازماندهی دادند و در تاریخ 19 آگوست 1953 تانک های ارتش خانه مصدق را محاصره کردند. چند روز بعد مصدق دستگیر می شود.

توسط: م- خیری از: کانادا
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۳:۵۱
باسلام بعضی ها بدون توجه بشرایط و ارزیابی و حتی قدری مطالعه -تصورات خود را واقعیت صدرصد میدانندوبرآن اساس حکم میرانند اقای حسن هیکل در کتاب برگشت ایت اله نوشته است که کشورما در درزمان جناب اقای دکتر مصدق مثل سیبی بود که دیر یا زود بدست کمونیستها میافتاد وکمک غربی ها در این جریان اگرصحت آنرا بپذیریم نه برضد مصدق و نه بنفع شاه بود بلکه فقط و فقط براساس منافع خودشان برای عدم توسعه کمونیست انجام شده بود بهمین دلیل شخص جناب اقای مصدق هم میدانیم در اواخر از نفوذ حزب توده نگرانی هایی داشت . معلوم نیست اگر این اتفاق نمی افتاد تاریخ و طن ما چگونه رقم میخورد . اینگونه بحث ها در اینموقع جز تفرقه نتیجه ای نمی دهد و مردم را از یک پارچگی دور میکند باید بفکر امروز باشیم

توسط: jamshid
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۳:۴۵
می شود کمی هم در مورد طراح اصلی کودتا یعنی انگلیس صحبت شود همانطور که همی می دانند این انگلیس بود که ظرح براندازی دکتر مصدق را مطرح کرد و طراحی و سیا اجرا کرد بخاطر شرایطی که بود پس کودنا 28 مرداد کودتا انگلیس بود نه امریکایی هنوز هم انگلیسها داغ ملی شدن نفت را دارند و او را دشمن اصلی خود می دانند که در جهان انها را شکست داد

توسط: Saba از: World
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۲:۵۲
ملت ایران هم در زمان مصدق و هم امروز در گیر با غاصبان حقوق و منافع خود بوده و هست. در این تقابل عده ای مانند اقوام این آقا در مقابل مردم ایستاده بودند درست مانند امروز که این پدیده تکرار میشود. امروز هم مردم خواهان احقاق حقوق خود میباشند که در تضاد با سلطه و قدرت مطلق حاکمان است. این آقا مانند نیکان خود و در واقع بر اساس جایگاه قشری و پایگاه اجتماعی خود منافعی متفاوت از منافع اکثریت مردم دارد. مردم چه در زمان مصدق و چه امروز خواهان مشارکت در تعیین سرنوشت خود بوده و هستند. جریان ملی شدن نفت یکی از مظاهر شرکت دراین تصمیم گیری در جهت منافع ملی بود. اگر چه این اراده از طرف نماینده برخواسته از میل باطنی ملت و نه از طرف خود مردم مطرح شد، بازتاب دهنده خواست تودهای مردم و نقطه عطفی در باور به امکان طرح و اجرایی نمودن اراده ملی بود. طرح این مساله که شاه اشتباه تاکتیکی کرد و ناشیانه عمل کرد نشان دهنده عدم درک واقیعت های تاریخی و علل قیام و مبارزه مردم در طول تاریخ لااقل یکصد و پنجاه سال اخیرایران است. کسی که حکومت شاه را که در جریان جنگ جهانی دوم با عزل پدرش از طرف دول خارجی به سلطنت گمارده شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ باز هم با ابزاری کاملا غیر دموکراتیک بر سر کار آمد حاکمیتی موجه و قانونی میداند میبایست با اصل دموکراسی و حاکمیت مردم مشکلی اساسی داشته باشد. 
 
 
توسط: امیر از: Washington DC
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۱:۵۵
سوالی که در ذهن من مونده این هست که اگر این کودتا بخاطر ملی شدن نفت بود پس چرا بعد از کودتا نفت همچنان ملی ماند؟ مگه اینکه واقعیت رو بپذیریم که ملی شدن نفت مسئله اصلی نبود و مسئله اصلی همان ترس غرب از گسترش کمنیسم بود. باید به ذهنیت آنموقع انگلیسیها و آمریکاییها هم توجه کرد تا بتونیم درک بهتری از اتفاقات آن دوران داشته باشیم! در آن زمان در خود آمریکا کوچکترین حرکات سوسیالیستی به عنوان حرکت به سمت کمنیسم تعبیر میشد و با عوامل آن به عنوان عوامل نفوذی شوروی کمنیستی برخورد شدیدی میشد؛ دور از ذهن نیست که در فضای آن دوران و بعد از کارهای مصدق منجمله ملی کردن صنعت نفت و این واقعیت شناخته شده که اکثر نخبگان خاورمیانه در آن زمان چپگرا بوده اند این تفکر (درست یا غلط) در ذهن کشورهای غربی شکل گرفته بود که مصدق ایران را در دامان کمنیسم قرار خواهد داد!

مشکل اصلی طرز تفکر سیاسی ما ایرانیها (از صاحبنظران گرفته تا مردم عامی) این هست که «نفت» رو همیشه عامل اصلی همه مسایل و دخالتها میدونیم و حاضر نیستیم این واقعیت رو بپذیریم که حفظ سیستم و یا بقولی «حفظ نظام» حاکم همیشه بر همه چیز ارجعیت خواهد داشت. همانطور که رهبر فعلی جمهوری اسلامی هم بارها در سخنرانیهای مختلف به این نکته اشاره کرده که خط قرمز ما حفظ نظام است! اگر نفت از حفظ نظام مهمتر بود که اینهمه تحریمهای نفتی و سقوط درآمد نفت بخاطر غنی سازی (با امید تضمین حفظ نظام) تحمل نمیشد! اگر نفت مهمتر از حفظ نظام و سیستم حاکم بود که حمله به عراق با آن خرج تیریلیارد دلاری بوقوع نمی پیوست در حالی که امروز میبینیم حتی یک سنت از نفت عراق در جیب آمریکا که نرفت هیچ به اندازه دهها سال نفت عراق آمریکاییها از جیب خودشون برای سقوط رژیم صدام خرج کردند!

توسط: آرمین تبار از: سوئد
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۱:۳۹
سلام به خوانندگان این سطور
تناقض در گفتار آقای امینی بسیار آشکار است و نیاز به تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده در کار نیست. اما راستی چرا رئیس جمهور آمریکا، بیل کلینتون در حدود بیش از 10 سال پیش، از سوی سیاست گذاران آمریکا در دوران آخوند خاتمی نسبت به کودتای 28 مردم از سوی سیا آمریکا به همراه شعبان بی مخ ها،بر علیه دولت قانونی و ملی مصدق،به خودسان انتقاد و اعلام انزجار کردند. بهر حال قابل فهم است که افرادی که در دوران پهلوی ها در ناز و نعمت زندگی میکردند، باید حق نمک خوردگی خود را بجا بیاوردندو صد البته بازماندگان خانواده های شعبان بی مخ ها و زاهدی ها هم با آقای امینی متفق القول هستند. اما یک دلیل دیگر هم وجود دارد و آن این است که جنایات رژیم آخوندی آنقدر زیاد است، که این آقایان به خود اجازه میدهند که کودتای 28 مرداد را هم کمرنگ کنند و بمرور زمان آنرا یک حرکت ضد ملی هم برای نسل های خودشان جا بنیدازند. اما نام مصدق با ملی شدن صنعت نفت در تاریخ استقلال طلبانه مردم ایران حک شد و وابستگی سلطنت پهلوی همراه با کلیه افرادی همچون امینی ها ها نیز برای مردم ایران شناخته شد. در ضمن با نوشتن کتابهای مهعدد و به زبانهای گوناگون دلیل درستی و صحت گفتار افرا نمیباشد.

توسط: نوید از: تهران
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۰:۵۰
این چه موجییه که امسال راه انداختید که ۲۸ مرداد کودتا نبود و کودتا نبود و کار آمریکا و انگلیس نبود؟۲۸ مرداد ۳۲ همواره به عنوان کودتا به سرکردگی آمریکا در تاریخ ایران زمین ثبت خواهد شد و قیام ملی خواندن آن خیانت به این سرزمین و تحریف تاریخ است.باید به طور قانونی مردم ایران بتوانند از عامل اصلی این کودتای کثیف ، آمریکا ، اعاده حقوق کنند و تردید در این کودتا به رهبری ایالات متحده را همانند پیشامد هولوکاست جرم بشناسند.

توسط: آرش از: ایران
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۳:۰۴
در صحبت جناب امینی دو موضوع خلط شده است. بلی حرکت قانونی همان بود
که ایشان اشاره فرموده اند. اما حرکت قانونی نمی توانست ریشه های جنبش
ملی شدن نفت یعنی یک دوره نسبتا طولانی دمکراسی منتج به خود باوری ملی را بخشکاند. ارتجاع متحد گشته برای نحات خود نیاز به حرکتی قهر آمیز داشت.

توسط: داریوش از: کوالالمپور
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۲:۵۹
بنظر من آقای امینی اولین صاحبنظری بوده اند که بدون حب وبغض ویا وابستگی سیاسی در رادیو فردا نظر داده اند.امیدوارم با مورخین بیطرف دیگر مثل دکتر میرفطرس و نیز حداقل یکی از طرفداران نظریه قیام ملی مثل دکتر نهاوندی هم مصاحبه شود.

توسط: samira از: moscow
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۲:۵۹
همه میگویند از نقش شوروی خبر ندارند ! چطور میشود از نقش قدرت بزرگی مثل شوروی در همسایگی ایران در یک رویداد تاریخی چنین عظیمی ما ندانیم شوروی چه نقشی داشت؟ مگر جز این است که این یک توطئه کاملا ساخت فراماسونری روسیه در ایران به محوریت حزب توده است تا نقش شوروی و حزب توده را از بین ببرد !

توسط: امید
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۰:۵۵
با سلام
اسم این کار رو هر چی می خواین بزارین. کودتا قیام و..
بدیهی که انگلیسی ها از مقاومت مصدق در مقابل چپاول نفت ایران نا خشنود بودند و با هم کاری عوامل داخلی خود و آمریکایی ها توانستند دولت مصدق رو سرنگون کنند و بدبختی ایران را برای سالیان سال بعد از اون رقم بزنند.
من نمیدونم این آقا چطوری میتونه شاه رو که خودش منصوب توسط قوای اشغال گر متفقین بوده به عنوان حاکم قانونی بدونه و بگه اگه مصدق برکناری خود رو نمی پذیرفت اون بود که کودتا کرده بود!
نقش موثر انگلیسی ها پس از کودتا و قرار داد های نفتی که با انگلیس توسط شاه بسته شد کاملا معلومه.
نمی دونم این ها ما رو چی فرض کردند.
بعض وقت ها فکر می کنم مثلا اگه آخوند ها رو بیرون کنیم آیا باید امثال این آقایون رو برای حکومت به خودمون انتخاب کنیم؟
صفحه
 



 

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire