mardi 13 août 2013

تقسیم بندی جدید نیروهای سیاسی؛ بامروت ها و بی مروت ها

چکیده :به زبان ساده و همه فهم باید گفت "نامردها" در یک جبهه جمع شده اند. در میان آنها همه طیفی از چپ و راست حضور دارند، اما همه شان در بی مروتی اشتراک خصلت دارند و البته چه خوب که هنوز زنان و مردانی از چپ و راست سیاست، مروت را فراموش نکرده اند. این روزها هیچ صورت بندی گویاتری از تقسیم نیروهای سیاسی به دو دسته "بی مروت ها و با مروت ها"...

کلمه – علی بردبار
من مرد فتنه جویم من ترک این نگویم
من دست از او نشویم تو فتنه را مشوران مولوی*
برای تبیین آرایش سیاسی نیروها در ایران، پرداختن به تئوری های مود حمایت گروه ها و افراد، شعارها، تبار و امثالهم کاربرد زیادی ندارد. راستش را بخواهید خیلی وقت است که بحث این حرف ها نیست. تنها یک عامل است که به اندازه همه عوامل دیگر نقش ایفا می کند. عاملی برآمده از روحیه و خصلتی فردی که می تواند هم در یک عضو جناح چپ باشد و هم جناح راست و یا میانه و هر اسم دیگری که برای این تقسیم بندی ها پسندیده شود. معیار اصلی آرایش سیاسی نیروها، دست کم برای بسیاری از ما سبزها، یک عامل است و آن تعیین نسبت آدم ها با “مروت” است. به نظر می رسد که این روزها هیچ صورت بندی گویاتری از تقسیم نیروهای سیاسی به دو دسته “بی مروت ها و با مروت ها” نداریم.
در بین بی مروت ها هم راست داریم و هم چپ؛ هم داخل کشور داریم و هم خارج کشور؛ هم حزب اللهی و هم سکولار؛ هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون؛ هم عالم دینی و هم روشنفکر عرفی. زمانی هست که دیگر زمان فتنه نیست، غبارها خوابیده و یک چیزهایی اظهرمن الشمس است. اگر دروغ نگویند، دست کم اشتباه می کنند که این ۴ سال، سال های فتنه بود. نخیر، فتنه برای زمانی است که حق و باطل به هم آمیخته شود و سره از ناسره نامعلوم. چه زمانی چنین آشکار همه چیز، لااقل برای اهالی سیاست و پیگیران این حوزه معلوم بوده که ظالم که بوده و مظلوم که؟ چه کسی کشته و چه کسی کشته شده؟ چه کسی دروغ گفته و چه کسی پای راست گوییش تا پای جان ایستاده؟ فرض کنیم که اصلا همه اینها نامعلوم، فرض کنیم که کسانی در این باره دچار تناقض و ناتوانی از درک حقیقتند، یک چیزهای دیگری که از اینها هم ساده ترند. این که کسی را در حصر کنیم، راه ارتباطی اش را با دنیای خارج قطع کنیم، به اطرافیانش انواع و اقسام فشارها را بیاوریم و بعد به این فرد در حصر انواع و اقسام تهمت ها را وارد کنیم و بدون جرات برگزاری یک دادگاه علنی، او را در تریبون های مختلف و متعددمان مورد هجوم قرار دهیم، فقط به یک خصلت نیاز دارد: “بی مروتی”.
به زبان ساده و همه فهم باید گفت “نامردها” در یک جبهه جمع شده اند. در میان آنها همه طیفی از چپ و راست حضور دارند، اما همه شان در بی مروتی اشتراک خصلت دارند و البته چه خوب که هنوز زنان و مردانی از چپ و راست سیاست، مروت را فراموش نکرده اند.
به عنوان مثال به این روزهای مجلس نگاه کنید که معلوم نیست جلسه بررسی کابینه است یا عقده گشایی علیه جنبش سبز و میرحسین. با عرض معذرت از معدود نمایندگان بامروت مجلسی که در آن رقابت اصلی برای تملق و تقرب به درگاه قدرت است، این مجلس پر از نامرد است. همین طور در راس قوه قضائیه، راس نهادهای امنیتی و نظامی و بسیاری از نهادهای دیگر که حجم بزرگی از بی مروتی موج می زند. این رفتار در مقیاس اخلاقی جامعه ما چیزی جز نامردی نام ندارد.
پایه مرزبندی نیروهای سیاسی در ایران امروز، بیش از آنکه انتخاب و پی گیری یکی از شیوه های مرسوم اداره کشور باشد، مساله پایبندی به یک سری اصول ساده اخلاقی است. آن شیر خفته در قفس، جایگاهش فراتر از آن است که در توصیف وضعیتش سوز و ناله سر داده شود. او استوار است و بر سر عهد با مردم و خدایش، همچنان “بامروت” ایستاده است، اما برای کسانی که برای چنین “میرحسینی” با آن سوابق بزرگ، این همه بی مروتی را در شرایط ناتوانی برای دفاع، همچنان روا می دارند، چیزی بیش از این کلام مولایمان اباعبدالله (ع) نمی توان گفت که: “ان لم یکن لکم دین، و کنتم لا تخافون المعاد، فکونوا احرارا فی دنیاکم”.a

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire