dimanche 25 août 2013

شریعتمداری: روحانیت با حذف شاه موافق نبود

شریعتمداری: روحانیت با حذف شاه موافق نبود                              

آیت الله ابوالقاسم کاشانی (راست) روحانی سرشناس در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت در حال گفت و گو با مظفر بقایی، رهبر حزب زحمتکشان ایران (عکس: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی )
آیت الله ابوالقاسم کاشانی (راست) روحانی سرشناس در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت در حال گفت و گو با مظفر بقایی، رهبر حزب زحمتکشان ایران (عکس: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی )
اندازه متن- +
روز پنجشنبه سالگرد واقعه ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملى دكتر مصدق است. ۵۷ سال پيش در چنين روزى افسران وفادار به حكومت پادشاهى همراه با گروه هايى از مردم كه در تهران دست به تظاهرات زدند، با حمله به خانه محمد مصدق، دولت او را سرنگون كردند.

در باره دليل سرنگونى دولت مصدق و نقش نيروهاى سياسى جامعه در اين رويداد تاريخ ساز، به ويژه در باره نقش گروه ها و احزاب سياسى مانند حزب توده و روحانيت و ناتوانى آن ها در جلوگيرى از پيروزى كودتا و دفاع ازاين دولت، بسيار گفته و نوشته شده است.

رادیو فردا در گفت و گو با حسن شريعتمدارى، تحليلگر سياسى و فرزند آيت الله كاظم شريعتمدارى، از مراجع سابق شیعه، در باره نقش روحانیت در حوادث این روز و سقوط دولت دکتر مصدق پرسیده است.




رادیو فردا: آقای شریعتمداری! درباره نقش روحانیت در بروز حوادث روز ۲۸ مرداد مطالب و نوشته های مختلفی منتشر شده است. به نظر شما این قشر چه نقشی در جدال های سياسى این روز داشت؟

حسن شريعتمدارى:
به نظر من در جريان روحانيت هميشه جناحى مانند مرحوم پدر من، آيت الله زنجانى، آيت الله انگجى و سيد ابراهيم ميلانى و ديگران، با دكتر مصدق همراه ماندند.

ولى اكثريت روحانيون به دليل نفوذ حزب توده از يك طرف، و تبليغات دستگاه سلطنت- مربوط به اينكه اوضاع كشور بى سامان است و اگر شاه برود، ممكن است توده اي ها بر سركار بيايند و مملكت كمونيستى شود- راه خود را از راه دكتر مصدق جدا كرده و از شاه حمايت كردند.

در اين ميان حمايت آيت الله بروجردى، وقتى كه شاه از مملكت خارج شد و ايشان با ارسال تلگرافى خواستار بازگشت شاه شد، تاثيرى تعيين كننده داشت در اين كه روحانيونى كه آيت الله بروجردى را مرجع تقليد بزرگ آن زمان مى دانستند، در حقيقت راه خودشان را از دكتر مصدق جدا كنند.
    حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان و فرزند آیت الله شریعتمداری از مراجع سابق شیعه
  •  
علاوه بر آن تغيير رفتار آيت الله كاشانى هم در اين ميان تاثيرات زيادى داشت.

در هر حال روحانيت، خودش ناظر اوضاع و احوال بود. چطور شد كه به اين سادگى تحت تاثير تبليغاتى از اين دست قرار گرفت كه حزب توده دارد ايران را فرا مى گيرد و قرار است حكومت ايران، كمونيستى شود؟

من فكر مى كنم اين كار در حقيقت بى زمينه نبود. به خاطر اينكه سرنگون كردن مجسمه هاى شاه در روز ۳۰ تيرماه در ميادين تهران و تظاهرات گسترده اى كه حزب توده به پا كرد، باعث نگرانى هر چه بيشتر روحانيت شد.

آنها فقط تحت تاثير تبليغات نبودند. يعنى به طور كلى روحانيت از اينكه شاه از ايران برود و يك حكومت جمهورى پس از او برپا شود، در آن زمان نگران بود.

تصور عمده حكومت از برپايى جمهورى، آمدن لامذهبى و بى ايمانى و پس از آن ورود كمونيسم به ايران بود. البته اين تصور غلطى بود. ولى به هرحال در فرهنگ آن زمان، تصور غالب روحانيت اين گونه بود.

به نظر من زمينه عينى اين تصور را رفتار افراطى حزب توده، مساعد كرد، همچنين تبليغات دستگاه سلطنت باعث شد كه نقش حزب توده، بزرگنمايى شود.

طبيعى است كه اين فاكتورها نمى تواند بى تاثير باشد. اما آيا اين فاكتورها تعيين كننده بودند؟ يا در واقع خود ساختار روحانيت و مباحثى كه درونشان بود، اين تاثير را به جاى گذاشت؟ كه در لحظه حساس، روحانيت در يارگيرى خودش به سمت سلطنت متمايل شود؟

ببينيد. روحانيت از بدو تاسيس و از زمان حاج عبدالكريم حائرى، موقعى كه رضاخان سردار سپه آن موقع، خواست حكومت را جمهورى اعلام كند، با جمهورى مخالفت كرده بود و اين جهت گيرى هنوز هم در بين روحانيت وجود داشت.

آنها بر اين باور بودند كه اگر نظام جمهورى، سلطنت را براندازد، مذهب رسمى را هم از قوانين ايران لغو خواهد كرد. و اگرمذهب اكثريت مردم ايران – مذهب شيعه- از رسميت بيافتد، در آن صورت امتيازات زيادى را هم از دست خواهد داد. اين وجه غالب و تفكر غالب در جامعه روحانيت آن زمان بود.

ولى چيزى كه بر آن افزوده شد، خطرى بود كه عرض كردم. روحانيت با حذف شاه موافق نبود. بيشتر با اين موافق بود كه شاه سلطنت كند، نه حكومت.

همان طور كه بعدها همين هم شعار جبهه ملى شد. البته مصدق هم تا لحظه آخر به شاه وفادار ماند و موافقت نكرد كه نظام ايران، جمهورى شود.

ولى در آن زمان تبليغات و اطلاعاتى كه شايد بيشتر از جانب آيت الله كاشانى به جامعه روحانيت داده مى شد، در اين جهت بود كه مصدق سر و سرى با كسانى كه در ايران طالب جمهورى هستند، دارد و در حقيقت داراى يك رفتار دوگانه است و تمايل به اين دارد كه شاه از عرصه قدرت حذف شود.

البته اين اطلاعات مستند تاريخى ندارد و هيچ كس تا به حال نتوانسته است كه ثابت كند كه مصدق چنين رفتار دو گانه اى داشته است.

شما به دسته بندي هاى درون روحانيت و به ويژه به نقش آيت الله كاشانى اشاره كرديد. در متونى هم كه درباره تاريخ روز ۲۸ مرداد منتشر شده است ، نقش آيت الله كاشانى در مركز و كانون اين متون قرار مى گيرد. امكان دارد جزئيات بيشترى درباره اين نوع دسته بندي هاى درون روحانيت و به ويژه نقش آيت الله كاشانى در اين ميان بیان كنيد؟

اختلافات ميان مرحوم دكتر مصدق با مرحوم آيت الله كاشانى بيشتر اختلافات بين يك حقوقدانى بود كه طالب حكومت قانون در مملكت است و بر آن پاى مى فشارد، با يك روحانى سنتى كه هر چند تمايلات ملى و ضد انگليسى شديدى داشت، ولى مى خواست دايره نفوذ سياسى خودش را هم كماكان در حكومت حفظ كند و در اين ميان حقوق دان خشكى مانند دكتر مصدق نمى توانست تمايلات او را ارضا كند.

اين اختلافات از اواسط حكومت دكتر مصدق ادامه داشت و به تدريج به جايى رسيد كه آيت الله كاشانى نقش خود را رو به حذف شدن مى ديد. نقشى كه شايد به حق براى خودش برجسته مى ديد. براى اينكه براى برپايى جنبش ملى شدن نفت، زحمت زيادى كشيده بود. ولى توقعى كه داشت، توقعى نبود كه يك حقوقدانى كه به حكومت و برابرى در برابر قانون، معتقد است، بتواند برآورده كند.

آقاى مصدق هم در اين زمينه ديپلمات ورزيده و آدم منعطفى نبود. ايشان انسان خشكى بود كه تعارف زياد را هم بر نمى تافت.

بنابر اين؛ وقتى اين فاكتورها را در كنار سعايت و نقش منفى ديگران در دو سوى ماجرا، بگذاريد، مى بينيد كه زمينه اختلافات مهيا بوده و بيشتر اختلافات بر سر شخصيت هاى اين دو نفر بوده است، تا منافع عجيب و غريبى كه عده اى پشت اين موضع گيري هاى هردو طرف تصور مى كنند.

زمان این نظرخواهی به پایان رسیده است
ترتیب:
نظرات
    
توسط: سعید از: آمریکا‌
۰۱ ۰۶ ۱۳۸۹ ۰۹:۰۸
در هر شکستی، ما باید که رفتار و افکار خودمان را تجزیه و تحلیل کنیم. ما نباید از رفتار آمریکا‌ و انگلیس در وقایع ۲۸ مرداد تعجب کنیم، چرا که هر کشوری برای منافع خودش کار می‌کند. آن چه که برای من کاملا واضح است اینست که یک عدهٔ کمی‌ در آن روز برای همهٔ مردم ایران تصمیم گرفتند. اینکه آیا این تعداد اراذل، اوباش، یا وطن دوست بودند در مرحله دوم از اهمیت است. شوربختنه، ۵۷ سال بد از وقوع این حادثه، هنوز هم یک عدهٔ کمی‌ برای تمامی‌ ملت ایران تصمیم میگیرند.

توسط: سعید از: آمریکا‌
۰۱ ۰۶ ۱۳۸۹ ۰۸:۵۲
ای کاش ایرانی‌ پر از پروا(ها) داشتیم. حتما نظر ایشان را بخوانید.

توسط: neghabdaran از: secularism
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۱:۳۵
این نوری الا هم از ان نقابداران تابلو است
دقت کنید تمام سعی او این است که بگوید مانع پیروزی مردم بنی صدر است و روشنفکران دینی و رضا پهلوی و جبهه ملی !
هر بار صحبت از اتحاد نیروها میشود میگوید اینها کنار نمی آیند ! اینها میخواهند ریس جمهور و شاه بشوند یا رژیم مذهبی را حفظ کنند !
فرض کنیم راست میگوید . آیا کمونیست ها ( توده ایها ، فدائیان ، حزب کمونیست کارگری ، راه کارگر ) حاضرند با سلطنت طلبان و روشنفکران دینی و بنی صدر و جبهه ملی کنار بیایند ؟
آیا کمونیست ها حاضرند دست از دیکتاتوری پرولتاریا ، دشمنی خونی با مالکیت خصو صی و بازار و غرب و سرمایه داری بکشند ؟
آیا کمونیست ها حاضرند به دموکراسی و یک رای برای یک نفر گردن نهند ؟
آیا کمونیست ها حاضرند به رای مردم اگر مخالف ایدیولوژی آنها بود احترام بگذارند ؟
جواب به همه موارد بالا نه است ! میتوانید ان را به روشنی در وب سایت های چپ که عمدتا روسی هستند ( پیک نت ، پیک ایران ، اخبار روز ، ایران امروز ، روز ، رادیو زمانه ، ....) ببینید .
عامل تفرقه بین جمهوری خواهان و سلطنت طلبان و لیبرال ها و حتا ملیون همین چپ های روسی هستند . آقای نوری الا اگر واقع سکولار هستید خوب میدانید که سکولاریسم با حاکمیت مذهب و کمونیسم هر دو مخالف است به یک میزان ! چرا کمونیست ها را از قلم می اندازی و به آنها باج میدهی ؟
آیا برای این است که تو هم یک نقابدار هستی از طرف فراماسونری حزب توده ؟
یا برای این است که تو هم دچار توهم شده ای که اینها نیرویی هستند و جذب سر و صدای آنها شده ای ؟
یا مثل بسیاری از روشنفکران مستقل از آنها میترسی چون با امکانات روسی و جدیدا سو استفاده از امکانات آمریکایی ( مثل رادیو فردا و voa
) تو را بکوبند ؟
دست بردار از این معلق بازی زیر لوای سکولاریسم .

توسط: ایرانی از: ایران
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۴:۳۹
اگر این موضوع که " رهبران مذهبى ايران ديكتاتورى شاه را بر دمكراسى خواهى مصدق ترجيح مى دادند" درست باشد پس باید نتیجه گرفت که نظام سلطنتی در ایران نیز دیکتاتوری آخوندها را بر آزادی و دمکراسی مردم ایران ترجیح می دهد چرا که در واقع این دو قشر حاکمیت بر ملت ایران را از یک دست می دهند و از دست دیگر می گیرند. اینجاست که باز آدم یاد شعر فرخی یزدی در باره شاه و شیخ می افتد!

توسط: حسن شریعتمداری از: Hamburg
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۴:۰۷
با سلام به آقا یا خانم راضی
ایت الله بروجردی برای بازگشت شاه تلگراف مخابره نمودند. لطفا مراجعه کنید به:
روزنامه اطلاعات - 6 مرداد 1331
هم چنین به کتاب:
The Turban for the Crown, Saiid Amir arjomand, Oxford press 1988
البته مدرک دراین مورد لبشتر است ولی همین دو مورد کافی بنظر میاید.
ارادتمند
حسن شریعتمداری

توسط: امید
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۰۰:۱۶
واقعه ۲۸ مرداد یا کودتای ۲۸ مرداد؟ افسران وفادار به حكومت پادشاهى یا امرا و فرماندهان ارتش؟ گروه هايى از مردم یا اوباش ولومپنها و چماقداران دنباله رو شعبان بی مخ (تاجبخش)؟

توسط: parav از: Iran
۲۸ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۱:۰۹
البته بهتر است کمی هم به اوضاع و عملکرد سیاسیون ایران در فاصله بین سالهای 1330 تا 1332 نگاه کنیم و ببینیم چه چیزهایی باعث و دلیل واقعه 28 مرداد بود. اگر تاریخ ایران را بدون غرض و طرفداری از شخص یا گروه خاصی درین 2 سال مطالعه کنیم به اشتباه...ات اشخاص و گروههای سیاسی پی میبریم. بزرگترین اشتباه آن دوران عملکرد سیاستمدار بزرگ و موثری چون مصدق بوده که نخست وزیر وقت بوده و سردمداری نهضت ملی شدن نفت را بعد از شهریور 1320 در مجلس شورای ملی بعهده داشت. آقای نخست وزیر با زیر سوال بردن اساس مشروطه یعنی استقلال قوای حکومتی (قضایی، اجرایی و قانونگذاری) تمام و کل اختیارات مجلس شورای ملی و عدلیه را بمدت شش ماه(مرحله اول) و یکسال (مرحله دوم) تحت سلطه و اختیار خود درآورد و با این کار عملا کشور را به سمت دیکتاتوری(حکومت یک فرد بر جامعه) سوق داد گرچه نیت او خیر بود و میخواست از آن مرحله تاریخی عبور کند ولی میخواست اینکار را با حذف منتقدان و مخالفان و حتی موافقان (کاشانی و طرفداران مذهبی اش) خود انجام بدهد. با در اختیار گرفتن این قدرتها عزل و نصبهای فراوانی در عدلیه و شهربانی و دیوانعالی و ارتش را در مدت بسیار کوتاهی انجام داد و باعث بی ثباتی و مخالفتهای شدیدی در جامعه و گروههای سیاسی شد. دوم اینکه آقای نخست وزیر با تلاش برای انحلال مجلس شورای ملی و حذف موافقان خود عملا پایه اصلی دموکراسی(مجلس شورای ملی) را حذف نمود و بسیاری از حامیان خود را از دست داد در نتیجه در روز 28 مرداد دولت براحتی به پائین کشیده شد و کسی مخالف جدی این ماجرا نبود. البته اشتباهات دیگری هم در عملکرد دولت بود که از آنجمله میتوان به بازداشتتهای غیرقانونی روزنامه نگاران و سیاسیون و پخش اعترافات ساختگی متهمین قتل رئیس شهربانی از رادیو قبل از تشکیل دادگاه برای آنها. موارد اخیر شاید مهم بنظر نیایند ولی برای دکتر مصدق که داعیه دموکراسی و اجرای قانون را داشت بسیار اشتباهات بزرگی محسوب میشوند. با توجه به مطالب فوق می خواستم نتیجه گیری کنم که بی جهت تقصیر را به گردن کشورهای خارجی نیندازیم چون هر کشوری بر اساس منافع ملی خودش عمل میکنه و آمریکا هم بدلیل درجریان بودن جنگ سرد و خطر کمونیسم از ماجرای 28 مرداد حمایت کرد ولی مشکل اصلی این مرز و بوم دیکتاتوری سیاستمداران و ناآگاهی مردمانش نسبت به حق و حقوق خود و دموکراسی و خرافه پرستی و قهرمان پروری است.
با عرض پوزش بدلیل طولانی شدن مطلب. ادامه ...

توسط: armin از: uk
۲۸ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۹:۰۱
so what? both the shah and akhoond , greedy and unfair to the nation. move on for... sake

توسط: راضی
۲۸ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۷:۲۰
ضمن سلام
در مورد مصاحبه اخیر اقای شریعتمداری تا آنجا که من در این مورد شنیده ام، شاه به اقای بروجردی تلگراف زد و نه بالعکس و آقای بروجردی بعد از 28 مرداد تنها خبر وصول تلگراف را به شاه اطلاع داد. البته آقای شریعتمداری ممکن است اطلاع دقیق تر داشته باشند. از ایشان خواهش دارم این مسئلۀ تاریخی را روشنتر بیان بفرمایند. با احترام راضی


توسط: E.D از: dubai
۲۸ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۲:۵۱
با همهء احترامی که به شما دارم و سپاسگزاری بابت زحماتتون ولی یک رسانه ایی که ادعای بی طرفی می کنه در مورد مبحثی تاریخی که همچنان شک و شبهه های بسیاری در موردش است نمی بایست موضع شخصی مصاحبه کننده(خبر نگار) گفته شود . به نظر آقای زرنگار دولت دکتر مصدق ملی بود ، از نظر بسیاری د یگر اینطور نیست .هیچ گاه جهت دار عمل نکنید و از فرصتی که دارید به راستی استفاده کنید
با سپاس

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire