dimanche 25 août 2013

همایون کاتوزیان: تمهيدات كودتا، از ماه ها پيش از ۲۸ مرداد چيده شده بود

همایون کاتوزیان: تمهيدات كودتا، از ماه ها پيش از ۲۸ مرداد چيده شده بود                               

محمد مصدق در حال پیاده شدن از هواپیما در بازگشت از سفر به سازمان ملل متحد
محمد مصدق در حال پیاده شدن از هواپیما در بازگشت از سفر به سازمان ملل متحد
اندازه متن- +
 نزديک شش دهه پس ار آنکه دولت دکتر محمدمصدق نخست وزير و رهبر نهضت ملی ايران در پی نزديک ده ماه طراحی سازمانهايی اطلاعاتی بريتانيا (آم آی ۶) و آمريکا (سی آی ای) واهدای کمک مالی و دادن دلگرمی به مخالفان دولت در هماهنگی با دربار، بخشی از ارتش، طيف محافظه کار روحانيون، جمعی از عناصر خيابانی و شماری از ناراضيان دولت به زير کشيده شد، هنوز ميان موافقان و مخالفان آن دولت حتی بر سر نام آنچه روی داد ، اختلاف نظر است. ديگر اين که پيش از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سهم حزب توده ايران و شوروی سابق، يا حاميان سابق آن دولت مثل دکتر مظفر بقايی در تضيف آن دولت و برخورد دولت مصدق با دعوای نفت و فرضا آخرين پيشنهاد آمريکا تا چه حد بوده، جای خود دارد.

همايون کاتوزيان مورخ، استاد دانشگاه اکسفورد و نويسنده کتابهای «اقتصاد سياسی ايران مدرن» (که متن انگليسی آن در شهريور ۱۳۵۸ تحويل ناشر شد)، «مصدق و مبارزه برای قدرت در ايران» و «استبداد، دموکراسی و نهضت ملی»، به اين جوانب در نوشته های خود پرداخته است.


همايون كاتوزيان در گفت و گو با راديو فردا درباره اينكه تلاش مورخان تا چه حد به روشنگرى در اين زمينه (و موضوع هاى مشابه تاريخى) انجاميده و چرا پس از گذشت مدت هاى مديد حتى بر سر تعريف ماهيت اين رويداد اثر گذار تاريخى اختلاف نظر وجود دارد، دیدگاه های خود را بیان کرده است.

رادیو فردا: آقاى همايون كاتوزيان؛ ۵۷ سال از رويداد ۲۸ مرداد مى گذرد و ۳۱ سال است كه در داخل و خارج كشور در موردش آزادانه بحث مى شود.    بعد از همه اين بحث ها، آيا مى شود بی طرفانه به  نتیجه ای درباره ماهیت امر رسید؟    نتیجه ای مستند و جدا از نقطه نظرهای جناحها و افراد درگیر در آن زمان؟

۳۲ سال پيش كه شرح اين اتفاق سياسى ايران را در بحبوبه انقلاب مى نوشتم، در آنجا گفتم كه كودتاى ۲۸ مرداد بر خلاف تصورعموم فقط كار نيروى هاى خارجى نبود.

اگر چه در آن زمان همه جناح هاى سياسى برنقش عوامل خارجى تاكيد مى كردند، اما من گفتم كه فقط نيروهاى خارجى نبودند كه كودتاى ۲۸ مرداد را به ثمر رساندند، مصدق در داخل كشور عده اى مخالف داشت، خيلى از زميندارها و سياستمداران ما- كه كم و بيش زميندار بودند- و خيلى از روحانيون و بخشى از اعضاى سابق نهضت ملى مثل آيت الله كاشانى و دكتر بقايى و غيره، وقتى به اواخر دوره مصدق مى رسيم مخالف مصدق بودند. و نيرويشان هم كم نبود.

آنچه كه اتفاق افتاد مطابق تمام اسناد و مداركى كه موجود است اين است كه از نوامبر ۱۹۵۲ ( آبان و آذر ۱۳۳۱) بر اثر مذاكراتى كه اطلاعات انگليس و آمريكا با هم انجام دادند، زمينه اى پديد آمد تا چند ماه بعد- بيشتر گمان مى كنم در ارديبهشت ۱۳۳۲- تصميم گرفته شد كه چنين كودتايى انجام شود.

همايون كاتوزيان مورخ، استاد دانشگاه اكسفورد و نويسنده كتاب هاى «اقتصاد سياسى ايران مدرن»، «مصدق و مبارزه براى قدرت در ايران»، «استبداد، دموكراسى و نهضت ملى» و «ايرانيان»
و البته اينها از طريق افرادى كه در داخل ايران داشتند با مخالفين مصدق، از جمله سرلشكر زاهدى تماس داشتند و در نتيجه، آن كودتا را سازماندهى و از لحاظ مالى تامين كردند.

اما خود نقش كودتا و نفس عمل را مخالفين مصدق با پشتيبانى آنها و نيروهاى داخلى كه مخالف مصدق بودند، از بخشى از ارتشى ها گرفته تا ديگران كه اسم آوردم، به سرانجام رساندند.

از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اين همه مدت مى گذرد و هنوز هم صحبت بر سر اين است كه آيا اين رويداد، كودتا بوده است يا قيام ملى. مورخينى مثل شما و گازیوروفسكى بر اين باورند كه اين رويداد، كودتا بوده است و دلايل خودشان را هم ذكر مى كنند. اما نويسندگانى مثل داريوش بايندر در كتاب آخرش « ايران و سیا و بازبينى مصدق» بر سر اين نامگذارى كه آيا اين واقعه كودتا بوده است يا خير، مسئله دارند و دلايل مختلفى مى آورند. چطور بعد از اين همه سال، واژه هاى مختلف و متضادى در مورد نكته اى به اين سادگى به كار مى رود؟

دليل اين مسئله علائق سياسى آدم هاى مختلف و نويسنده ها و جناح هاى مختلف است. به عنوان مثال خود من در سال های ۱۳۵۶-۱۳۵۷ در اين مورد نوشتم كه كودتا فقط توسط نيروهاى خارجى انجام نشد، بلكه توسط نيروهاى داخلى انجام شد و اين مطلب هنوز هم موجود بوده و به چاپ رسيده است.

ذكر اين نكته از سوى من دقيقا به خاطر اين بود كه من تعصب سياسى نداشتم. آن موقع كسى نبود كه انكار كند كه كودتا انجام شده است، آن هم به دست خارجى ها، بدون اينكه نامى از مخالفان داخلى مصدق آورده شود.

اما من هيچ نفعى اعم از نفع سياسى در قضيه نداشتم. من خودم را به عنوان مورخى نگاه مى كنم كه كارم، پژوهش علمى است و بر اساس آنچه كه مى دانم و اسناد و مدارك و اطلاعاتى كه وجود دارد آن همه سال پيش، به اين نتيجه رسيدم.

بعد از آن مقدار زيادى سند ومدرك و خاطرات و غيره منتشر شده است كه مهمترين آن تاريخچه داخلى است كه در سال ۱۹۵۴ سیا در رابطه با نقش خودش و ديگران در كودتاى ۲۸ مرداد مطالبى نوشت. البته اين تاريخچه كه عرض كردم در اينترنت موجود است و همه مى توانند آن را ببينند.

چنانچه من گفتم تمهيدات مربوط به كودتا، از ماهها پيش از ۲۸ مرداد چيده شده بود و سازماندهى اش و ماليه اش با نيروهاى خارجى بود. شاه هم تا آخرين لحظه موافقت نمى كرد و نمى خواست كه بنا به دلايل گوناگون دراين جريان درگير شود.

اما صحبت از اينكه اين رويداد كودتا بوده است يا نه ؟ و تعريف و معناى كودتا چيست؟ درباره اين مسئله عرضى ندارم. براى اينكه اين مسئله، اساسا مسئله قابل بحثى نيست و كسانى كه آن نظرها را مى دهند به خاطر تعلقات سياسى است. كار ما يك كار علمى است. و كسانى كه با تاريخ برخورد علمى مى كنند بايد با بى طرفى كامل وقايع را مطالعه و بيان كنند.

آیا  تعريف واحدى از لغت كودتا وجود دارد كه بر اساس آن شما در اين مصاحبه، عبارت كودتاى ۲۸ مرداد را به كار مى بريد؟

ببينيد اسفند ۱۲۹۹ كودتايى به رهبرى رضا خان پهلوى و سيد ضياء الدين طباطبايى انجام شد. از همان روز اول هم اعلام كردند كه اين رويداد كودتا بود.

يك سال بعد روزنامه ها - البته سيد ضياء الدين طباطبايى در اين فاصله از كار افتاده و تبعيد شده بود و رضا خان اگر چه هنوز هم وزير جنگ بود اما قدرت اصلى دولت را در دست داشت – در سالروز كودتا يعنى در اسفند ۱۳۰۰ شروع كردند به طرح اين بحث كه مسبب اصلى كودتا كه بود؟
رضا خان مقاله اى نوشت با تيتر اينكه «مسبب اصلى كودتا من بودم» و در مورد آن توضيح و شرح داد. يعنى بحثى نبود و خود رضا خان در آن مورد گفت كه من كودتا كردم.

لغت و مفهوم كودتا برگرفته از تاريخ فرانسه است. و كما بيش معنایش اقدامى است (موفق یا ناموفق) در انداختن يك حكومت قانونى.

ولی كسانى كه در دفاع از سلطنت صحبت مى كنند اين حكومت را قانونى نمى دانند.

نظر آنها اين طور است. اين صحبت ها معمولا به دليل گرايش هاى سياسى است نه به دليل مطالعات علمى.

اسناد طبقه بندى شده بريتانيا و آمريكا در مورد ۲۸ مرداد – همان طور كه شما اشاره كرديد- ديگر الان محرمانه نيستند. آيا اسنادى كه در شوروى سابق بوده است از بايگانى خارج شده اند؟

در مورد مدارك انگليس و آمريكا، بله آنها از طبقه بندى خارج شده و همه در دسترس است. اما درمورد شوروى، از قضا چند سال پيش يك دانشجوى دوره دكترا داشتم كه موضوع مورد مطالعه رساله اش «تحقيق و بررسى روابط و عقايد شوروى نسبت به حوادث اواخر دهه ۱۹۴۰( ۱۳۲۰) تا بعد از كودتاى ۲۸ مرداد» بود كه تقريبا به طور كلى مكتوم است.

اين دانشجوى من به روسيه سفر كرد ولى متاسفانه در آن زمان – و گمان مى كنم همين الان هم - اسناد ملى و غيره در معرض بررسى عموم نبودند و خيلى سخت مى گرفتند و نگذاشتند او ببيند. در زمينه نقش شوروى در كودتاى ۲۸ مرداد ، نه كسى سندى در آورده و نه چيزى نوشته است.

شما فكر مى كنيد به چه پرسش هايى در اين رابطه مى توان پرداخت كه در آن سندها امكان پاسخگويى به آنها وجود دارد؟

ما كسانى كه تاريخ آن دوره را نوشته ايم هر كدام بر اساس آنچه كه در دست داشتيم، يعنى اطلاعات عمومى و حدس هايى كه مى شد در اين مورد زد، عمل كرده ايم. مثلا به نظر مى آيد روابط شوروى با سپهبد رزم آرا خوب است. چنانكه روابط حزب توده هم خوب بود و البته سپهبد رزم آرا روابطش با انگلستان و آمريكا هم خوب بود.

وقتى كه نفت ملى شد حزب توده اين اتفاق را به امپرياليسم آمريكا منتسب كرد و گفت كه مصدق عامل امپرياليسم آمريكا است و نفت را خواسته از انگليس بگيرد و به آمريكا بدهد.

اما نكته جالب اين است كه آدم ببيند بر اساس اسناد شوروى سابق، شوروى در مورد ايران و اين حوادث چه فكرى مى كرد؟ آيا اين نظرى كه حزب توده اعلام مى كرد واقعا نظر شوروى بود يا نظر خودشان ؟ يا اينكه نظر حزب توده بر نظر آنها تاثير گذاشت و يا بر عكس و از اين قبيل موارد، سوالات جالبى است كه آن اسناد مى تواند در پاسخگويى به آنها كمك كند.

اگر در مورد واقعه اى كه در همين دوران معاصر و مدرن ايران رخ داده است هنوز اما و اگرهايى باقى است، آيا می توان به اين نتيجه رسيد كه دلیل آن این است كه يك مقدار از آن احساسات هنوز وجود دارد؟ يا  اسناد کافی در زمینه اینگونه رویدادها در دست نیست؟
با كمال تاسف بايد عرض كنم كه خيلى از مقولات تاريخى يا سياسى است و يا سياسى شده است و به همين جهت است كه يك نوع توافق علمى عمومى نسبت به آنها وجود ندارد.

مثلا درباره انقلاب مشروطه، الان نيز از چند طرف جر و بحث و گفت و گو در مورد تعاريف گوناگون انقلاب مشروطه و اينكه چه كسى واقعا چه مى خواست يا چه كسى كارش درست بود و چه كسى كارش غلط بود، هنوز وجود دارد.

يا مثلا دوره قاجار، دوره قاجار را در قرن بيستم يعنى بعد از انقلاب مشروطه و تغيير سلطنت به كلى با حالت مطلقا منفى بررسى كردند. گفتند كه سياه ترين دوره تاريخ ايران بود، هيچ كار مثبتى انجام نشد، همه اش شكست و بدبختى و بيچارگى بود و همه اين اتفاقات هم تقصير شاهان قاجار بود.

اما اين كه واقعيت نداشت و نمى توانست داشته باشد. حالا كم كم مورخين در طول ۲۰ يا ۳۰ سال گذشته- از جمله خود من- آمدند صحبت كردند، بررسى كردند كه اين مقداراز تحليل ها درست است وآن مقدارش درست نيست.

همين درباره سقوط دولت ساسانى، هر كس براى خودش به نسبت تعلقاتى كه به عربيسم يا ايرانيسم دارد، قصه اى مى گويد و اين هم تازگى ندارد.

پيش از انقلاب مشروطه برخى از انديشمندان خيلى خيلى پر شور و حرارت، تمام بدبختى ايران را به گردن عرب ها در ۱۳۰۰ سال پيش از آن واقعه گذاشتند. اينها همه اش دلايل سياسى دارد.

تا وقتى چنين تعصبات سياسى وجود دارد بحث در اينجا باقى خواهد بود اما از طرف ديگر اين را هم عرض كنم كه كار ما بيهوده نيست. ما اهل تاريخ كه غرض و تعصبى نداريم كارمان را انجام داده ايم ومى دهيم و به نظر من بدون نتيجه مثبت هم نبوده است.
 

          
 
نظرات
    
توسط: امید
۰۱ ۰۶ ۱۳۸۹ ۰۸:۱۶
گفتگوهایی که با افراد صاحب نظر و بی طرف چون دکتر کاتوزیان یا دکتر میلانی می تواند آموزنده باشد. از مسئولان رادیو فردا می خواهم بیطرفی را رعایت کنند. وابستگان به دربار پهلوی به دلیل تعلقات مادی و معنوی به دودمان پهلوی نمی توانند مرجع مناسبی برای داوری های تاریخی باشند

توسط: korosh از: germany
۰۱ ۰۶ ۱۳۸۹ ۰۱:۴۹
دموکراسی حکومت نظامی و کودتایی مصدق

استاد شجالدین شفا مثال بینظیری در مورد برخی‌ قهرمان یا شخصیت‌های که به نامی‌ یا صفتی معروف میشوند در کتاب خود اورد بود .اشاره به یک رمان فرانسوی داشت که در آن روی سنگ قبر بانوی نیکوکاری نوشت بودند اینجا ارمگاه ابدی بانو نیکوکاری هست که در زندگی‌ خود به جزٔ نیکوکاری نکرده (یاد بانوان نیکوکار زمان شاه !!! )و به دیدن بیماران میرفته ،یک شب که به دیدار بیماری رفته بود از او بیماری را گرفت و در اثر آن بیماری جان سپرد ،شب هنگام ناقوس نیمه شب که نواخته شد دستی‌ از درون قبر بیرون آمد نوشته را پاک کرد ، و اینطور نوشت ،اینجا ارمگاه زنی‌ فاسد ، هرزه..که در عمر خود به جز هرزگی نکرده بود ،شب‌ای که به دیدار فاسق خود رفته بود .... این دست حقیقت بود .!!

هر چند که مصدق به قهرمان دمکراسی و دولت دموکرات با تبلیغات حزب توده جأ افتاده هست،اما وقتی‌ که مدعیان در پی‌ اثبات آن بر میایند و میخواهند از کارنامه‌ای مصدق دفاع کنند ،بحث بهره مالکانه که خود تایید ضمنی‌ بردگی و اسارت دهقان هست به عنوان عملکرد مثبت و افسانه‌ای به میان میاید ،پس از آن مبحث اقتصاد بدون نفت !!اینجا یک رسوایی با تمیهدات که از قبل چیده شده است تبدیل به یک حماسه میشود ،دستان از این قرار هست که مانند آخوند‌ها و احمد نژاد در اثر شرارت‌های پیر مرد لجوج ایران به عنوان مجازات تحریم شده بود و کسی‌ نفت ایران را نمیخرید ،کارمندان دولت هم آجر و آهک به جای حقوق دریافت میکردند ،ایران به افتخار اقتصاد بدون نفت نایل آمد ،تا کودکان و فقیران هم به افتخار ‌مرگی از گرسنگی نائل گرداند،بسیار شبیه داستان آن قهرمان پرشی هست که وقتی‌ خبر نگاران از او در مورد شجأعت او در پریدن سوال میکردند خود او هم میپرسید که اول بگویند چه کسی‌ او را هل داد .

حالا این دو شاهکار مصدق چه ارتباطی‌ به قهرمانی او در رشته‌ای دموکراسی دارد؟؟دو شاهکاری که ننگ از آب در آمدند و با هیچ سیریشومی به دموکراسی نمیچسبند !!این قهرمان به جز بستن مجلس و روزنامه‌ها و نشریات مخالف آن هم در یک شب و بدون تعی مراحل قانونی برای دموکراسی چکار کرد؟ شاه باید سلطنت کند من حکومت؟این تنها دستاورد دموکراسی مصدق بود ؟اینکه فقط او به شکل مطلق حکومت کند و شاه هم گوش به فرمان او باشند ،خانواده شاه را از کشور بیرون کند اینها همه دموکراسی بود و ما نمیدانستیم ؟تازه این جمله‌ای شاه سلطنت می‌کند نه حکومت مربوط به پادشاه آلمانی‌ انگستان بود که مراتب در حال عیش و نوش با بانوان بود و اصلا انگلستان برایش همیتی نداشت چون در جلسات رسمی‌ شرکت نمیکرد در پاسخ اعتراض مردم و نمایندگان فرمودند که شاه سلطنت می‌کند نه حکومت !! این جمله سپس دستاویزی برای کودتاچیان و مصدق شد و به عنوان جملهی تاریخی که مربوط به مصدق برای دموکراسی هست در تاریخ !

توسط: korosh از: germany
۳۱ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۳:۲۸
نامه‌ی سر گشاده به همایون کاتوزیان

قسمت اول

این نامه سر گشاده ،به عنوان یک وظیفه‌ای تاریخی از جانب یک ایرانی که احساس مسئولیت در برابر ایران و تاریخ آن دارد به کاتوزیان فرهیخته و فرزانه‌ای که از او به عنوان یک کارشناس و محقق برجسته انتظار بی...شتری داشته است .بالاخره این کارش...ناسان هستند که با تحقیقات خود جامعه را آگاه میسازند ،البته که یک محقق نمی‌رود تحقیق کند تا بعد بر حسب خوش ایند این و آان پاسخ دهد .

از فرخ نگهدار‌ها و عموی ای ها انتظاری بیش از این نیست چه که نیش عقرب نه از راه کین هست ، اینها سختگان و شرکای جرم در جنایت انقلاب هستند ،و از لحاظ علمی‌ هم بضاعتی ندارند ، بیشتر این افراد مثل نگهدار دیپلمه‌های بیکار و شرور بودند که هیچ گاه فرصتی برای رشد پیدا نکردند یا نخواستند .

این نامه را به انتظار پاسخی در خور و‌شان دکتر کاتوزیان نوشته و بی‌ صبرانه در انتظار پاسخی جامعه و روشن بدون در نظر گفتن ملاحظات و خوش آیندی دیگران یا جّو حکم بر به اصطلاح روشنفکری ایران که به شدت تحت تاثیر و نفوذ حزب توده میباشد ، و چماقداران مصدقی که هنوز خصلت‌های چماق داری خود را حفظ کرده اند را ‌دارم .با سپاس پیشاپیش.

با شناختی‌ که من از همایون کاتوزیان فرهیخته ای گرامی‌ دارم انتظار من یک پاسخ تاریخی برای ثبت در تاریخ هست ،تا جوانان بیشتر از این تحت تاثیر این انقلاب و فرهنگ حاکم حزب توده بر آن گمراه تر نشوند .

.............................................................

کربلای ۲۸ مرداد ،یا امام حسین مصدق مظلوم:

هر سال ۲۸ مرداد "این چه شوریست که عالم به پاست" ،شوری در رادیو‌های بی‌بی‌سی و فردا به پا میفتد بدون اینکه در داخل ایران و بین مردم ایران کمترین نشانه‌ای از آن پیدا کرد ،اگر با این شور این رادیو‌ها به آن دامن نمیزندد در داخل ایران که کسی‌ مصدق را نمی‌شناسد و بین ملی‌ مذهبیون نه چندان خوش نام که یادگار امام خمینی و مصدق السلطنه هستند هم از آن روز یاد نمی‌کردند ،بی‌بی‌سی در عزاداری این روز به پیشواز رفته و صحرای کربلای ۲۸ مرداد و امام حسین مصدق مظلوم چندان سینه میدارد که تو گویی صاحب عزاست .

بی‌بی‌سی سایت سازمان اطلاعات و جاسوسی اینتلیجنت سرویس که تمام انتصبات و ترفیعات و استخدام آن توسط یک مقام امنیتی که دفتر ثابت و دائمی در بی‌بی‌سی دارد انجام میشود نه چندان خوشنام با گذشته نه زیاد درخشان که سردمدار دسیسه علیه ایران بوده ایران را هم ژاندارم خلیج فارس میخواند و خلیج همیشه فارس هم گاهی‌ غیر ایرانی میداند و می‌خواهد که سر به تن ایران نباشد دایه مهربان تر از مادر شده ،انتقام انقلابیون و یادگارن امام را از شاه می‌گیرد .عزا عزاست امروز ....

کارکنان فارسی رادیو فردا هم به طرز شگفت انگیزی از بین انقلابیون و طرفداران حزب توده انتخاب شده‌اند و سعی‌ عجیبی‌ در اثبات حقانیت انقلاب و محکومیت شاه دارند ،از بنیان گذران این رادیو ایرج گرگین از اعضای حزب توده و باجناق خسرو گلسرخی میباشد ، و استراتژی کلی‌ رادیو حمایت از انقلاب و راه باز کردن برای انقلابیون خوب !! و مبارزه با شاه فقید هست ، حتی یک بار سابقه نداشته که بین شاه فقید و انقلاب بیطرفی را رعایت کرده باشند، به همین رویداد ۲۸ مرداد توجه کنید با هر که مصاحبه کرده اند توده‌ای بوده یا طرفدار انقلاب و یا اینکه در مصاحبه طوری بر خورد کرده اند که طرف را وادار به تایید کودتا کرده باشند البته با رعایت بی‌ طرفی‌ کامل !! مانند مصاحبه با فرزانه‌ای گرامی‌ همایون کاتوزیان ، تا به حال سابقه نداشته که با یک طرفدار پادشاه ایران در این مورد گفتگو کنند ،در لفافه برای البته حفظ بی‌ طرفی خود گاه گاهی میگویند البته برخی‌ هم نظر دیگری دارند اما نظر آنها عجالتا کشک هست ! مگر بررسی وقایع تاریخی نظر بردار هست؟مگر بحث تاریخی مقوله فلسفی‌ یا دینی هست که هر کس هر طور مایل بود تفسیر کند ؟وقتی‌ خوب دقت میکنیم میبینیم که مصدق و حقانیت او و کودتا یک بهانه هست فقط تا با شاه فقید مبارزه‌ای کرده باشند، در حقیقت تبدیل به ابزاری برای تسکین وجدان‌های در عذاب انقلابیون از همکاری با خمینی و فاجعه‌ای به نام انقلاب ۵۷ می‌باشد تا به طور ضمنی‌ حکومت شاه را از سال ۳۲ مخدوش اعلام نمایند !۲۸ مرداد پمادی برای التیام زخم انقلابیون فریب خورده شده هست .!

توسط: ario از: holand
۳۰ ۰۵ ۱۳۸۹ ۲۲:۰۲
faghat be begid chera nazarate man hich vaght tey in 3 sal yek bar ham paye akhbaretoon neveshte nashode?fagaht javabe hamino bedid plz

توسط: آریو از: هلند
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۶:۲۷
البته که ما ایرانیان همیشه آلت دستیم شکی نداریم ولی با وجود این بدانیم و خودمون را نوکر آقایون بکنیم مثل آقای محترم و آقایان دیگر که در لندن هستند جای بحث داره نه کودتا یا قیام.

توسط: مجید از: کردستان
۲۹ ۰۵ ۱۳۸۹ ۱۱:۳۶
به نظر من این مشکل به این دلیله که ما همیشه به دنبال اینیم که یا کسی و مقدس جلوه بدیم یا تخریبش کنیم هیچ وقت با واقعیت اون جور که هست نمی خواهیم روبرو شیم بلکه اونجور که میخوایم باهاش برخورد میکنیم

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire