vendredi 17 juin 2011


فرماندهان سپاه
برای هم اسلحه خواهند کشید



فعلا همه سرمایه ها در بازار ارز و طلا متمرکز شده است. وضع مسکن همچنان در رکود کامل است. تا قیمت ارز تثبیت نشود هیچ تغییری در بازار پیدا نخواهد شد و بسیار بعید است که ارز هم در چنین شرایط سیاسی و اقتصادی تثبیت شود.

امروز (چهارشنبه) بانک مرکزی چند تومانی ارز را ارزان کرد ولی بی فایده است. نرخ در بازار آزاد کماکان بالاست.

کم کم در بین مردم جا افتاده که یکی از فرماندهان سپاه اوضاع را بدست خواهد گرفت. رقابت برای ثروت بین فرماندهان شروع شده است. پول مفتی که به سپاه سرازیر شده از یکجا تبدیل به کودتا و ترور و جنگ خواهد شد.

برای آن که بیشتر در جریان اوضاع باشید چند نمونه را برایتان می نویسم.

اخیرا برای یک کار تجاری- بانکی حدود یکماه رفتم دوبی و برگشتم ایران. چند هفته ای هم در بوشهر توقف کردم تا کار ترخیص کالا را انجام بدهم.

پاسداری که کشتی دارد با اسلحه وارد بندر می شود و هر کار که دلش بخواهد می کند. پاسداری که ساختمان سازی می کند هر کاری دلش بخواهد با شهرداری محل می کند و الی آخر. اینها کسان و مواردی است که من به چشم خودم دیدم. حالا بروید بالا تا برسید به پاسداران دلال ارز و نفت و قطعات. حساب قاچاق کالا و مواد مخدر هم که جای خود را در سپاه دارد.

در آن چند هفته ای که در بوشهر بودم متوجه قضیه جالبی شدم. سر کوچه آشنائی که مدتی مهمان او بودم سوپرمارکتی باز شده بود که می گفتند صاحبش پاسدار است. تا اینجا عادی بود زیرا همه جا همین است. یک روز با صاحبخانه وارد سوپر شدیم. دیدم سربازهای پاسداری که در سپاه خدمت وظیفه می کنند پشت دخل کار می کنند. صاحبخانه مرا به بیرون از سوپر برد و سیم برق سوپر را نشانم داد. سیم را تعقیب کردم. دیدم رفته آنطرف خیابان که ساختمان اصلی سپاه است. حالا خودتان حدس بزنید کشور بدست کدام رضاخانی خواهد افتاد.

در بین کشتی دارها، پاسداری را دیدم که بین همه معروف است. ایشان کشتی اش که به دوبی می رسد یک روزه پر می شود. بوشهر که میرسد خودش با اسلحه می رود بندر و هر چه دلش بخواهد بدون پته گمرکی بیرون می برد و بقیه بار هم سریعا تخلیه می شود. خود من یک ماه در نوبت تخلیه ماندم. دیگران اجازه ندارند حتی یک کیسه برنج برای خانواده های خود از گمرک خارج کنند.

شما هر حرفه ای را که فکر کنید سپاه در صف اول آن است. حتی فحشی که تبدیل شده به یک کاسبی پردر آمد.

در دوران رفسنجانی لااقل دارو دسته اش فقط در سطح مدیریت بودند نه در کوچه و خیابان و...

اینها مطالب و اتفاقات بسیار ساده ای است که برایتان نوشتم. باور کنید مردم جانشان به لبشان رسیده. اینها حتی دست روی ناموس مردم می گذارند که نمونه اش فاجعه خمین شهر است. مطلبی که پسر آیت الله خزعلی از مشاهداتش در روز 22 خرداد نوشته بود گوشه کوچکی از همین دست گذاشتن روی ناموس مردم بود. امروز سپاه کانون نا امنی در کشور شده است.

شما به نشانه های گفتمان های درون حکومتی دراین روزها توجه کنید. جناح بیت رهبری و شخص رهبر بشدت تضعیف شده اند. حملات آشکار و بی محابای طرفداران رانت اقتصادی بیت رهبری را جدی نگیرید. این حملات نشانه توان از دست رفته است. همین که از صبح تا شب برای ولایت فقیه تبلیغ می کنند خودش باندازه کافی افشاگر فرو ریختن ولایت فقیه در میان مردم است.