سپاه پاسداران از فرودستی تا فرادستی
سپاه دیگر ایمان آورده بود که راست سنتی قادر نیست با گفتمان خود در هیچ انتخاباتی برنده شود. لذا خیزهای خود را برای تسخیر انتخابات شورای شهر دوم برداشت و اولین نبرد انتخاباتی را انجام داد. از طرفی پروژه غنی سازی اورانیم و سایر برنامه های هسته ای را بدون دخالت ارتش و در پیوند با بیت و دور از چشم آژانس انرژی اتمی جلو برده بحران های متوالی برای آقای خاتمی ایجاد کرد . این ها اعتماد به نفس را در آنان بالا برد. هیجده تیر و حمله به دانشگاه اوج مداخلات و جنگندگی و ورزیدگی این جریان در سرکوب بود .
نظامیان ایران(به ویژه سپاه) ازابتدای انقلاب تاکنون سیری طی نموده که با شرح اجمالی آن می توان به درک روشن تری از نقش وجایگاه فعلی این نیرو رسید :
۱-هسته اصلی نیروهای انتظامی حافظ نظم در فردای پیروزی انقلاب با پیوستن گروه های مبارز(به خصوص سازمان مجاهدین انقلاب ) سبب تشکیل کمیته های انقلاب شد . طرح هائی در شورای انقلاب و دولت موقت برای تاسیس نیروئی که ارگان حافظ نظم ومبارزه با بقایای ساواک در دوره انتقالی باشد ، مطرح و پیش نویس هائی تدوین شد.
۲-کمیته هاو پاسداران آن نقش حفاظتی و امنیتی از جان روحانیون در شهرستانها و تهران و نقش انتظامی و حفاظتی از تاسیسات و ارگان های دولتی را بر عهده داشتند.
۳-با پیشنهاد تاسیس نهادی موازی که حافظ انقلاب ومانع از کودتای احتمالی ارتش بجا مانده از دوران رژیم شاه باشد و به سرکوب برخی از تحرکات قومی در اقصی نقاط ایران بپردازد ، سپاه پاسداران به موازات کمیته های انقلاب شکل گرفت.
۴-سپاه پاسداران با شروع جنگ ایران و عراق و رخداد سی خرداد سال شصت رفته رفته به امکانات لجستیکی و آموزش های کامل تری مجهز شد و نقش مهم وتعیین کننده این نهاد در سرکوب مبارزه مسلحانه مجاهدین و سایر مناطق بحرانی چون کردستان وتشکیل واحدهای اطلاعات وضد اطلاعات و نیز جلوگیری از چند کودتا در ارتش بخصوص کودتای نوژه باعث شد بعنوان نیرویی مورد اعتماد و کارامد محسوب شود .این نیرو با حضور شخصیت کاریزماتیک آیت الله خمینی با خدمت به طبقه روحانی حاکم و اطاعت از رهبری انقلاب مقام و منزلتی مضاعف یافت.
۵-سال ۶۱ و سرکوب حزب توده آخرین اقدام سپاه دربرخورد و حذف گروههای سیاسی معارض و دگراندیش بود. بعد از این دوره زمزمه تشکیل یک نهاد اطلاعاتی به گوش می رسید. در نهایت بخش اصلی و پایه گذار وزارت اطلاعات واحد اطلاعات و ضد اطلاعات سپاه بود که با کلیه تجارب انباشته، غنیمت های اطلاعاتی از تشکل های سیاسی معارض و ذخیره اطلاعاتی هنگفت به وزارت اطلاعات پیوست.
۶-سپاه دردوران جنگ تقریباً تا فتح خرمشهر با ارتش عملیات مشترک داشت و در خیلی از عملیاتها نظرات کارشناس های نظامی ارتش بر نظرات سپاه غلبه می یافت . اما بعد از این مرحله و با توجه به ساختار ارتش و شکل مقررات و قوانین آن و نیز تصمیم به ادامه جنگ ،عمده عملیات بزرگ هجومی به خاک عراق توسط سپاه با کمک بسیج و امواج انسانی و با پشتیبانی ارتش صورت گرفت . شرح این موضوع را می توان در خاطرات هاشمی رفسنجانی ملاحظه کرد.
۷-سپاه قبل از آتش بس و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با حکم آیت الله خمینی بر گسترش سایر قوای هوائی ، دریائی و زمینی ملزم و این نیروها را طی بازه زمانی مشخصی تاسیس کرد.
۸-سپاه تربیت نیروهائی که قادر به تدوین دکترین های نظامی، استراتژی هایی که به دنبال اهداف و آرمانها ومنویات آیت الله خمینی در سیاست صدور انقلاب، تشکل دادن به شیعیان جنوب لبنان و درنهایت تاسیس حزب الله و تاسیس واحدهای جنبش آزادیبخش در درون سپاه و . . . باشند را بافراز و نشیب محقق نمود.
۹-بعد ازپایان جنگ و فوت آیت الله خمینی قراربراین بود که همان گونه که کمیته های انقلاب درشهربانی وقت ادغام شدند و نیروی انتظامی را بوجود آوردند ، سپاه هم در ارتش ادغام شود. آقای هاشمی، آقای عبدالله نوری را موظف می کند که برنامه و پروژه ای برای ادغام ارتش و سپاه تدوین نماید تا به مرحله اجرا گذاشته شود . اما با فوت آیت الله خمینی و رهبر شدن آقای خامنه ای به دستور ایشان این طرح متوقف شد و بعد به طور کلی کنار گذاشته شد . روایت های گونانی از این موضوع مطرح است : نگرانی ومقاومت بخش اصلی فرماندهان سپاه، دست بالا داشتن در سابقه هشت سال جنگ و میزان بالای آمار شهدای این نهاد نسبت به ارتش، رقابت و حس برتری بر ارتش و تجربه هضم شدن کمیته های انقلاب در شهربانی و در ابتدای شکل گیری نهاد نیروی انتظامی و…
جذب عناصر کمیته ها به نهاد جدید و اجباری نمودن دوره های تخصصی شهربانی از قبیل آموزش تشریفات و قبولاندن سلسه مراتب فرماندهی و اطاعت پذیری از مافوق عنصرکمیته چی را که در یک شهر حتی از فرمانده شهربانی آن شهر قدرت فرا قانونی بیشتری داشت در یک وضعیت محدود و تابع سلسله مراتب و مجری و ضابط قضائی قرارداد و این خود سبب شد که بسیاری از عناصر کمیته ها وارد طرح ادغام نشده و استعفا دهند. الباقی نیزبه دلیل سوابق کمترو ندیدن دوره های دانشکده های افسری به رده های پایین پرتاب گردیدند و در ابتدا – حداقل در فرماندهی میانی نیروی انتظامی – عناصر کمیته ای به پایین ترین درجه و رتبه نائل شدند و مسلم شد که در این ادغام کمیته های انقلاب در اصل هضم سیستم بوروکراسی شهربانی شدند و اقتدار و بازی قدرت را باختند. هر چند بعداً سعی نمودند که فرماندهان اصلی این نیروی جدید خصوصا در مراکز استان ها از بچه های
کمیته های سابق یا سپاه باشند اما آن خوف و وحشتی که مردم از کمیته ها داشتند در موردنیروی جدید به گفته ای به نصف کاهش یافت.
۱۰- با شروع دوره سازندگی و ریاست جمهوری آقای رفسنجانی چند اتفاق مهم افتاد اول رهبری جدید نیروهای بیت آیت الله خمینی را به طور کل کنار گذاشت و نیروهای وفاداررا از درون وزارت اطلاعات جذب نمود و ارتقاء داد.
سازماندهی بیت جدید مدتی طول کشید و سپاه احساس کرد که در این دگریسی جایگاه متناسب با وزن خودش را بدست نیاورده است و بابر کشیدن هزاران سپاهی به سرداری سپاه ازدحامی از سرداران پدید آمده بود و سپاهی بودن دیگر رشدی نداشت و رهبران اصلی سپاه احساس می کردند که جنگ را آنها انجام داده اند اما عناصر اطلاعاتی وزارت اطلاعات به بیت جدید بر کشیده اند وسپاه دارد به برکه ای برای آنان تبدیل می شود. جر و بحث هائی در بالا رخ میدهد و هاشمی دخالت می نماید. سهمی از پروژه های مهندسی و عمرانی کشور را به سپاه میدهند و نیز آقایان هاشمی و
خامنه ای می پذیرند که سپاه برای خرید تجهیزات نظامی خودش اسکله های اختصاصی بزند . در این تحول رابطه بیت و سپاه بهتر می شود.
برنامه هاشمی تشنج زدائی در سیاست خارجی، ترویج مصرف گرایی، ادغام ایران در بازار جهانی و توسعه صنعتی کشور را مد نظر قرار داد و بورکراسی ضعیف شده یا خنثی شده به ارث مانده نظام شاه را به سرعت احیا نمود . توسعه دانشگاه ها، آزادسازی فرهنگی، تسامح با مخالفین و شکل گیری طبقه تکنوکراتی که یک سردار سپاه برای دیدار با وزیریا حتی معاون وزیری مدتها می بایستی پیگیری کند وساعت ها پشت دراطاق وزیر یا معاون بنشیند تا فرصت ملاقاتی بیابد و امکاناتی، پروژه ای و کمکی اخذ کد ، ار ثمرات این دوران بود .
سپاه با توجه به ساختار ایدئولوژیک خود گرایش عمده اش به روحانیت و راست سنتی بود و با توجه به منع آقای خمینی از ورود به سیاست، بیشتر نقش پشت جبهه راست سنتی را ایفا می کرد. با انتقال وغلبه تحلیل سپاه که برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی آقای رفسنجانی منجر به برآمد نسل و طبقه ای می گردد که وفاداری چندانی به ولایت فقیه و اصول اسلامی و انقلابی ندارند سپاه شروع به حمایت همه جانبه از راست سنتی نمود ودر عین حال با تاسیس سپاه قدس و اقدامات فرامرزی و ایجاد تنش در خارج که در ادامه بخش نهضت های آزادیبخش سپاه بود آماده خیز برداشتن به سمت شراکت سیاسی با راست سنتی و فشار به دولت به شکل سیستماتیک شدند .
در اولین زورآزمایی راست سنتی در مجلس چهارم و بعد پنجم بسیاری از وزارتخانه ها از دست دولت هاشمی خارج شد و برنامه های تعدیل اقتصادی با مداخله مجلس و رهبری تا حد زیادی متوقف شد. راست سنتی به دلیل گفتمان عقب افتاده وغیر جذاب خود انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ را به چپ های اصلاح طلب باخت.
در این وضعیت سپاه با گردان های ضربت قبل از دوم خرداد به حمایت مطلق از انصار حزب الله پرداخت وحامی و سازمان ده گروه های فشار شد. راست سنتی انتخابات شوراهای شهر و مجلس را نیزباخت و حرکت بلاهت بار بخشی از وزارت اطلاعات در پروژه قتل های زنجیره ای تقریبا وزارت اطلاعات را نیز از زیر سیطره بیت خارج نمود و زنگ خطر برای بیت و سپاه به صدا درآمد.
۱۱- سپاه دیگر ایمان آورده بود که راست سنتی قادر نیست با گفتمان خود در هیچ انتخاباتی برنده شود. لذا خیزهای خود را برای تسخیر انتخابات شورای شهر دوم برداشت و اولین نبرد انتخاباتی را انجام داد. از طرفی پروژه غنی سازی اورانیم و سایر برنامه های هسته ای را بدون دخالت ارتش و در پیوند با بیت و دور از چشم آژانس انرژی اتمی جلو برده بحران های متوالی برای آقای خاتمی ایجاد کرد . این ها اعتماد به نفس را در آنان بالا برد. هیجده تیر و حمله به دانشگاه اوج مداخلات و جنگندگی و ورزیدگی این جریان در سرکوب بود .
انتخابات سال ۸۴ یک پیروزی شیرین برای آنان بود. در این مسیر سپاه و دفتر سیاسی اش راست سنتی را جا گذاشت ، هاشمی را خراب و بی اعتبار نمود و جهش به سوی تسخیر قطب های ثروت و بعد قدرت را تمام قد شروع کرد . یورش به سیستم اداری از انتخابات مجلس هفتم به صورت تمام عیار شروع شد و با تسخیر دولت توسط احمدی نژاد بعنوان مهره خودشان سیستم دولتی تقریباً در دست شان افتاد.
بعد از افشای قتل های زنجیره ای بیت و سپاه به این نتیجه رسیدند که به وزارت اطلاعات دیگر نمی توانند اعتماد کنند لذا بخش اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه را تقویت نمودند و به موازی کاری وسیعی افتادند. حفاظت اطلاعات قوه قضاییه توسط این بخش با کمک جدا شدگان یا اخراج شدگان از وزارت اطلاعات تاسیس شد .
روند جدایی سپاه از راست سنتی سبب شد که به سمت نیرویی برود که به پرورش روحانی و تدوین ایدئولوژی برای دوران و مرحله ای که سپاه در آن قرار دارد مجهز بود وآن کسی نبود جز آقای مصباح یزدی. روحانیت سنتی و مستقل از نهاد قدرت یا باید ساکت باشند یا تایید کننده روندی که به دست آقای
خامنه ای است .
مصباح با مدرسه خودش طلاب روحانی مورد نیاز سپاه را تامین می کند.سپاه دانشگاههای مخصوص به خود را دایر می نماید. روحانیان تازه وارد به سپاه روحانی-نظامی هستند یعنی هر دو حرفه را فرا می گیرند. و این مختل کردن کامل سیستم هزارساله روحانیت شیعه است.
۱۲- سپاه تقریبا هفتاد درصد پیمان کاری چهار وزارتخانه سود آور نفت، نیرو، راه و مخابرات راگرفته بخش قوی و اصیل کارآفرین و شرکتهای ریشه دار یا از ایران رفته اند و یاتبدیل به انگلی چسبیده به سپاه و قرار گاه خاتم الانبیاء شده اند تا به سهمی از این خان یغما برسند.
۱۳- سپاه کادرهای بسیاری به مجلس، وزارتخانه ها و استانداری ها و غیره گسیل می نماید. سپاه دفترسیاسی دارد و نخبگان سپاه وارد صدا و سیما( ضرغامی) ، مجلس( علی لاریجانی) ، قوه قضائیه ( ذوالقدر) و فرمانداری ها ، استانداری ها و … می شوند. حتی استاد بسیجی برای تدریس تربیت می شود..
۱۴- سپاه قدس قسمت مهمی از این نیروست که هر حرکت اش می تواند سرنوشت ساز و یا حتی مساله آفرین باشد. یکی از مشکلات سیاست خارجی کشور وجود این نیرو و افشاء اسناد دخالت های آن در عراق و دیگر جاهاست که می تواندهزینه هنگفتی برای ایران بوجود بیاورد.
۱۵- با نگاهی به بافت بیت آقای خمینی و نیروهای گرد ایشان با بافت بیت آقای خامنه ای متوجه می شویم که در بافت وترکیب بیت آقای خمینی حلقه اصلی قدرت ومشاورین معتمد ایشان که سمت های اصلی قدرت را تواما در دست داشتند روحانیونی قرار دارند مانند آقایان هاشمی- بهشتی – موسوی اردبیلی- خامنه ای. یعنی جدا از شخصیت کاریزماتیک آیت الله خمینی زیر مجموعه و بافت بیت ایشان همه روحانی – سیاسی بوده و سایر قوا از جمله کمیته ها و سپاه تحت رهبری آیت الله خمینی بوده و با سایریاران ایشان نیز رابطه تبعیت گونه داشته اند . چنانچه ماموریت پایان جنگ و پذیرش آتش بس ازسوی ایران به هاشمی داده می شود و ایشان بخوبی نظام را از این بحران خارج می کند . هم چنین در مرحله جایگزینی رهبری آقای خامنه ای هاشمی و طیف روحانیت مستقر درخبرگان رهبری با کمترین چالش به این مرحله پایان می دهند.
اما در بافت بیت آقای خامنه ای این ترکیب بیتر حالت روحانی – سپاهی دارد. و این خود نماذی است از اتفاقی که در بیت های رهبری به طور خاص و در کل ساخت قدرت به طور عام افتاده است.
منبع:سانا
Related posts:- ماجرای حساب ذخیره ارزی، افشاگریهای “عضو سپاه پاسداران” با نام مستعار “سردار تنها”
- سپاه پاسداران با بسیج داوطلبان عراقی برای اعزام به سوریه به جنگ دامن می زند
- موسس گردان های امنیتی و ضد شورش، معاون عملیاتی سپاه پاسداران شد
- آیا ولی فقیه مغلوب سپاه پاسداران است؟
- پشت پرده اعدام يکی از فرماندهان سپاه پاسداران در زندان کارون اهواز
This entry was posted in تاریخچه, سپاه پاسداران, سیاست, فرماندهان سپاه, نیروهای سپاه, گزارشها and tagged سپاه+سیاست+بیت رهبری. Bookmark the permalink.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire