mercredi 19 septembre 2012
شكست عهد من و گفت : «هر چه بود گذشت.»
به گريه گفتمش : «آري ، ولي چه زود گذشت.»
بهار بود و تو بودي و عشق بود و اميد
بهار رفت و تو رفتي و هر چه بود گذشت
شبي به عمر گرَم خوش گذشت آن شب بود
كه در كنار تو با نغمه و سرود گذشت
چه خاطرات خوشي در دلم به جاي گذاشت
شبي كه با تو مرا در كنار رود گذشت
گشود بس گره آن شب ز كار بسته ي ما
صبا چو از بَر ِ آن زلف مشكسود گذشت
غمين مباش و مينديش ازين سفر كه ترا
اگر چه بر دل نازك غمي فزود گذشت پ.ن 1: بهار رفت و "تو" رفتی و هرچه بود، گذشت.... این شاه مصرعِ شاه بیته این غزل دکتر ایرج دهقان هستش....منظورشم اینه که همه رفتن دیگه...واضحه منظورش دیگه!!
Inscription à :
Publier les commentaires (Atom)
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire