Reuters
گذشته، حال و آینده سازمان مجاهدین خلق ایران، موضوع میز گرد این هفته مجله رادیویی زمینه ها و زمانه ها است. آقایان سعید شاهسوندی، نیما راشدان و علی کشتگر، کارشناسانی هستند که هر کدام با زاویه دید خود سعی میکنند به پرسش های رادیو بین المللی فرانسه پیرامون این گروه سیاسی پاسخ دهند، سوالاتی از قبیل: چرا ایالات متحده امریکا در این زمان خاص این گروه را از لیست سیاه خود حذف کرد، آیا این گروه توانایی همکاری و ائتلاف با دیگر گروه های سیاسی ایرانی را دارد؟ جایگاه این گروه در افکار عمومی مردم ایران در کجاست؟
دولت از دست هاشمی به دست خاتمی تحویل می شود، هیچ سفیر اروپایی در پی واقعه میکونوس در تهران نیست، اما پس از گذشت چندی، کشورهای اروپایی پی میبرند، در تهران مردی به مقام ریاست جمهوری رسیده است که در توان فرد دوم کشوری همچون ایران، قصد دارد عرف های بین المللی را رعایت کند و رابطه ای معقول با دنیای خارج داشته باشد.
در همین اثناء بود که ایالات متحده امریکا اعلام کرد گروه مجاهدین خلق ایران را به لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه خود اضافه کرده است. این حضور در لیست سیاه ادامه داشت، تا ورق از دوران اصلاحات در تاریخ ایران برگشت و فصل «مهرورزی» دولت محمود احمدی نژاد آغاز شد، فردی که دولت خاتمی را به وادادگی در برابر غرب متهم کرد و «سیاست خارجی تهاجمی» را در پیش گرفت، برنامه هسته ای ایران به یکی از مهمترین معضلات دنیا بدل شد، تحریم های کمر شکن پله پله اوج گرفتند و حالا نیز ایالات متحده امریکا به یکباره اعلام کرده است، گروه مجاهدین خلق را از لیست گروه های تروریستی خود خارج کرده ، اتفاقی که سالیانی پیش در زمان دولت احمدی نژاد در اتحادیه اروپا افتاده بود.
حال سوال اینجاست؛ امریکا با چه انگیزه ای در این برهه تاریخی که اسراییل و بخشی از اعضای حزب جمهوری خواه بر طبل جنگ با ایران میکوبند، این گروه را از لیست سیاه خود خارج کرده است؟
آیا سناروی لیبیایی کردن و یا سوریه ای کردن تحولات در ایران مد نظر واشنگتن است؟
این تحول به دمکراتیزه شدن این گروه سیاسی، که بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاسی مدعی غیر دمکرات و غیر شفاف بودن روابط و مناسبات درونی و بیرونی این حزب هستند منجر خواهد شد؟
این گروه در مختصات سپهر سیاسی ایران در کدام نقطه ایستاده است؟
آیا دیگر گروه های سیاسی و تاثیر گذار ایران، این گروه سیاسی را به جمع خود خواهند پذیرفت؟
این سوالاتی است که میزگرد این هفته مجله رادیویی زمینه ها و زمانه ها با حضور آقای نیما راشدان تحلیلگر مسایل سیاسی و بین الملل، آقای علی کشتگر فعال و کارشناس مسایل سیاسی و همچنین آقای سعید شاهسوندی از اعضای سابق گروه مجاهدین، فعال و کارشناس مسایل سیاسی، تلاش دارد به آنها پاسخ دهد.
آقای علی کشتگر، در این زمینه معتقد است، هم ورود نام گروه مجاهدین به لیست سیاه امریکا و همینطور خروج آن، مسئله ای سیاسی است، هرچند که قدرت لابی گری این گروه نیز در این تصمیم دادگاه امریکایی بی تاثیر نبوده است. در این مسیر، این گروه از حمایت برخی از کشورها و شخصیت های سیاسی امریکا نیز برخوردار بوده است.
اما آقای نیما راشدان چندان این نظریه را قبول ندارد و معتقد است که دستگاه قضایی امریکا، دستگاهی مستقل است که حتی زمانی رییس جمهور خود را به دادگاه کشانده، مجاهدین توانسته اند با ارایه مدارک مستدل، ثابت کنند که این گروه، یک سازمان تروریستی نیست.
آقای راشدان بر خلاف آقای کشتگر معتقد است که بهترین روابط گروه مجاهدین با گروه های چپ دنیا به خصوص در احزاب چپ اروپا است.
آقای راشدان این نکته را یاد آوری میکند که گروه مجاهدین قدرت لابی گری فراوانی دارد، تا جایی که حمایت شخصیت های سیاسی مختلفی در اروپا و امریکا را توانسته است با قدرت مالی خود به دست آورد، چیزی که به طور مثال در مورد جنبش سبز دیده نشد.
آقای سعید شاهسوندی ابراز خوشحالی میکند از خروج نام مجاهدین از لیست سیاه امریکا، چرا که به گفته وی این گروه دیگر قادر نیست در پاسخ به این سوال که چرا مجاهدین نمیتواند وعده هایی که سالیان فراوان به هواداران خود میدهد عملی کند، پاسخ دهد که لیست سیاه امریکا مانع تحقق این امر است، او نیز همچون آقای کشتگر معتقد است که خروج نام مجاهدین از لیست سیاه وزارت امور خارجه امریکا نتیجه یک فرآیند سیاسی در ایالات متحده است. او تاکید میکند لابی مجاهدین اساسا به احزاب چپ و راست و افراد چپ و راست تقسیم نمیشود آنها پرنسیپ خاصی در جذب لابی ها ندارند.
اما حال چه؟ با این اتفاق آیا تحول خاصی در سپهر سیاسی ایران رخ خواهد داد؟ آیا آنگونه که خانم مریم رجوی، رهبر این گروه مدعی شده است، با خروج نام گروه تحت رهبری او از لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده امریکا، بازی قدرت در ایران تغییر خواهد کرد؟
آقای نیما راشدان دراین زمینه میگوید: گفتمانی که خانم رجوی دارند از نسل من بسیار دور است، اینکه یک رهبر سیاسی به هواداران حزب خود اجازه دهد یک فرد در قرن بیست و یکم خود را در میدان مرکزی یک شهر آتش بزند برای ما و نسل ما اساسا قابل درک نیست، اما سوی دیگر ماجرا این است که گروهی که میتواند با کمک مستقیمش چهل نفر را به پارلمان های اروپایی بفرستد و یا سالانه چند صد میلیون دلار گردش مالی سالانه دارد را نمیتوان نادیده گرفت و نمیتوانیم بگوییم وجود ندارد. این کارشناس مسایل سیاسی و بین الملل تاکید میکند نمیتوان به غرب انتقاد کرد که چرا تلاش میکنند این گروه را به سمت فعالیت سیاسی سوق دهد. آقای راشدان بر این نکته تاکید میکند که این گروه سال هاست که دست به عملیات نظامی نزده است، این استدلال قابل درک نیست که چگونه خروج این گروه از لیست سیاه گروه های تروریستی میتواند به فرایند مسالمت امیز فضای سیاسی ایران لطمه بزند؟
آقای علی کشتگر نیز، بر این نکته تاکید میورزد که این گروه نفوذی در نسل جوان ایران ندارد چرا که جوانان ونسل جوان ایران و جنش دموکراسی خواهی ایران یک جنبش مسالمت آمیز است و جوانان نهایتا نام این گروه را شنیده اند و نسل های قدیمی سیاسی نیز حسابی خاصی روی آنها باز نمیکنند.
وی تاکید میکند این گروه باید یک نقد جدی به کنش های قبلی و خشونت آمیز گذشته خود بکند، وی معتقد است با توجه به رهبری فعلی، امکان بروز چنین نقدی چندان وجود ندارد.
اما از سوی دیگر، آقای سعید شاهسوندی بر این نکته تاکید میکند، حل و فصل مسایل داخلی ایران برعهده مردم ایران است مثل مصدق که حاضر نشد برای منافع کوتاه مدت دست به دامان کشورهای خارجی شود و روش او با گذشت سال های طولانی در ذهن مردم ایران مانده است. اشاره ایشان به نامه جمعی از فعالان سیاسی ایرانی است که چندی پیش خطاب به دولت امریکا نوشته شد و طی آن خواسته شد، نام این گروه در لیست سیاه وزارت خارجه امریکا باقی بماند.
اقای شاهسوندی معتقد است: نامه نگاری با قدرت های بزرگ از جمله امریکا توسط هر کسی که باشد علیه گروه دیگر روی دیگر آویخته شدن مجاهدین به قدرت های خارجی برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است و ناقض اصل استقلال مردم ایران است.
اما نکته مهم اکنون این است، در ایران امروز که فضای سیاسی به شدت پلورالیزه است و به نظر میرسد هیچ گروه و فردی اکثریت مطلق را در میان فضای سیاسی ایران ندارد، مهمترین عنصری که میتواند به یک حزب و گروه سیاسی قدرت ادامه حیات و تاثیر گذاری میدهد، قدرت و توانایی این گروه در «ائتلاف پذیری» این گروه است.
آیا مجاهدین توانایی همکاری و ائتلاف با دیگر گروه های عمده سیاسی ایران را دارد؟
این سوال، یکی از دیگر سوالاتی است که کارشناسان این میزگرد از زوایای مختلف به هر کدام، پاسخ خاص خود را داده اند؛ شما را به شنیدن این میزگرد دعوت میکنیم.
در همین اثناء بود که ایالات متحده امریکا اعلام کرد گروه مجاهدین خلق ایران را به لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه خود اضافه کرده است. این حضور در لیست سیاه ادامه داشت، تا ورق از دوران اصلاحات در تاریخ ایران برگشت و فصل «مهرورزی» دولت محمود احمدی نژاد آغاز شد، فردی که دولت خاتمی را به وادادگی در برابر غرب متهم کرد و «سیاست خارجی تهاجمی» را در پیش گرفت، برنامه هسته ای ایران به یکی از مهمترین معضلات دنیا بدل شد، تحریم های کمر شکن پله پله اوج گرفتند و حالا نیز ایالات متحده امریکا به یکباره اعلام کرده است، گروه مجاهدین خلق را از لیست گروه های تروریستی خود خارج کرده ، اتفاقی که سالیانی پیش در زمان دولت احمدی نژاد در اتحادیه اروپا افتاده بود.
حال سوال اینجاست؛ امریکا با چه انگیزه ای در این برهه تاریخی که اسراییل و بخشی از اعضای حزب جمهوری خواه بر طبل جنگ با ایران میکوبند، این گروه را از لیست سیاه خود خارج کرده است؟
آیا سناروی لیبیایی کردن و یا سوریه ای کردن تحولات در ایران مد نظر واشنگتن است؟
این تحول به دمکراتیزه شدن این گروه سیاسی، که بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاسی مدعی غیر دمکرات و غیر شفاف بودن روابط و مناسبات درونی و بیرونی این حزب هستند منجر خواهد شد؟
این گروه در مختصات سپهر سیاسی ایران در کدام نقطه ایستاده است؟
آیا دیگر گروه های سیاسی و تاثیر گذار ایران، این گروه سیاسی را به جمع خود خواهند پذیرفت؟
این سوالاتی است که میزگرد این هفته مجله رادیویی زمینه ها و زمانه ها با حضور آقای نیما راشدان تحلیلگر مسایل سیاسی و بین الملل، آقای علی کشتگر فعال و کارشناس مسایل سیاسی و همچنین آقای سعید شاهسوندی از اعضای سابق گروه مجاهدین، فعال و کارشناس مسایل سیاسی، تلاش دارد به آنها پاسخ دهد.
آقای علی کشتگر، در این زمینه معتقد است، هم ورود نام گروه مجاهدین به لیست سیاه امریکا و همینطور خروج آن، مسئله ای سیاسی است، هرچند که قدرت لابی گری این گروه نیز در این تصمیم دادگاه امریکایی بی تاثیر نبوده است. در این مسیر، این گروه از حمایت برخی از کشورها و شخصیت های سیاسی امریکا نیز برخوردار بوده است.
اما آقای نیما راشدان چندان این نظریه را قبول ندارد و معتقد است که دستگاه قضایی امریکا، دستگاهی مستقل است که حتی زمانی رییس جمهور خود را به دادگاه کشانده، مجاهدین توانسته اند با ارایه مدارک مستدل، ثابت کنند که این گروه، یک سازمان تروریستی نیست.
آقای راشدان بر خلاف آقای کشتگر معتقد است که بهترین روابط گروه مجاهدین با گروه های چپ دنیا به خصوص در احزاب چپ اروپا است.
آقای راشدان این نکته را یاد آوری میکند که گروه مجاهدین قدرت لابی گری فراوانی دارد، تا جایی که حمایت شخصیت های سیاسی مختلفی در اروپا و امریکا را توانسته است با قدرت مالی خود به دست آورد، چیزی که به طور مثال در مورد جنبش سبز دیده نشد.
آقای سعید شاهسوندی ابراز خوشحالی میکند از خروج نام مجاهدین از لیست سیاه امریکا، چرا که به گفته وی این گروه دیگر قادر نیست در پاسخ به این سوال که چرا مجاهدین نمیتواند وعده هایی که سالیان فراوان به هواداران خود میدهد عملی کند، پاسخ دهد که لیست سیاه امریکا مانع تحقق این امر است، او نیز همچون آقای کشتگر معتقد است که خروج نام مجاهدین از لیست سیاه وزارت امور خارجه امریکا نتیجه یک فرآیند سیاسی در ایالات متحده است. او تاکید میکند لابی مجاهدین اساسا به احزاب چپ و راست و افراد چپ و راست تقسیم نمیشود آنها پرنسیپ خاصی در جذب لابی ها ندارند.
اما حال چه؟ با این اتفاق آیا تحول خاصی در سپهر سیاسی ایران رخ خواهد داد؟ آیا آنگونه که خانم مریم رجوی، رهبر این گروه مدعی شده است، با خروج نام گروه تحت رهبری او از لیست گروه های تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده امریکا، بازی قدرت در ایران تغییر خواهد کرد؟
آقای نیما راشدان دراین زمینه میگوید: گفتمانی که خانم رجوی دارند از نسل من بسیار دور است، اینکه یک رهبر سیاسی به هواداران حزب خود اجازه دهد یک فرد در قرن بیست و یکم خود را در میدان مرکزی یک شهر آتش بزند برای ما و نسل ما اساسا قابل درک نیست، اما سوی دیگر ماجرا این است که گروهی که میتواند با کمک مستقیمش چهل نفر را به پارلمان های اروپایی بفرستد و یا سالانه چند صد میلیون دلار گردش مالی سالانه دارد را نمیتوان نادیده گرفت و نمیتوانیم بگوییم وجود ندارد. این کارشناس مسایل سیاسی و بین الملل تاکید میکند نمیتوان به غرب انتقاد کرد که چرا تلاش میکنند این گروه را به سمت فعالیت سیاسی سوق دهد. آقای راشدان بر این نکته تاکید میکند که این گروه سال هاست که دست به عملیات نظامی نزده است، این استدلال قابل درک نیست که چگونه خروج این گروه از لیست سیاه گروه های تروریستی میتواند به فرایند مسالمت امیز فضای سیاسی ایران لطمه بزند؟
آقای علی کشتگر نیز، بر این نکته تاکید میورزد که این گروه نفوذی در نسل جوان ایران ندارد چرا که جوانان ونسل جوان ایران و جنش دموکراسی خواهی ایران یک جنبش مسالمت آمیز است و جوانان نهایتا نام این گروه را شنیده اند و نسل های قدیمی سیاسی نیز حسابی خاصی روی آنها باز نمیکنند.
وی تاکید میکند این گروه باید یک نقد جدی به کنش های قبلی و خشونت آمیز گذشته خود بکند، وی معتقد است با توجه به رهبری فعلی، امکان بروز چنین نقدی چندان وجود ندارد.
اما از سوی دیگر، آقای سعید شاهسوندی بر این نکته تاکید میکند، حل و فصل مسایل داخلی ایران برعهده مردم ایران است مثل مصدق که حاضر نشد برای منافع کوتاه مدت دست به دامان کشورهای خارجی شود و روش او با گذشت سال های طولانی در ذهن مردم ایران مانده است. اشاره ایشان به نامه جمعی از فعالان سیاسی ایرانی است که چندی پیش خطاب به دولت امریکا نوشته شد و طی آن خواسته شد، نام این گروه در لیست سیاه وزارت خارجه امریکا باقی بماند.
اقای شاهسوندی معتقد است: نامه نگاری با قدرت های بزرگ از جمله امریکا توسط هر کسی که باشد علیه گروه دیگر روی دیگر آویخته شدن مجاهدین به قدرت های خارجی برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است و ناقض اصل استقلال مردم ایران است.
اما نکته مهم اکنون این است، در ایران امروز که فضای سیاسی به شدت پلورالیزه است و به نظر میرسد هیچ گروه و فردی اکثریت مطلق را در میان فضای سیاسی ایران ندارد، مهمترین عنصری که میتواند به یک حزب و گروه سیاسی قدرت ادامه حیات و تاثیر گذاری میدهد، قدرت و توانایی این گروه در «ائتلاف پذیری» این گروه است.
آیا مجاهدین توانایی همکاری و ائتلاف با دیگر گروه های عمده سیاسی ایران را دارد؟
این سوال، یکی از دیگر سوالاتی است که کارشناسان این میزگرد از زوایای مختلف به هر کدام، پاسخ خاص خود را داده اند؛ شما را به شنیدن این میزگرد دعوت میکنیم.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire