ایرن بازیگر مشهور تاتر و
سینمای ایران درگذشت
• ایرن زازیانس
از برجستهترین بازیگران زن سینمای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او بیش از ۳۰ فیلم
سینمایی بازی کرد و برخی او را نخستین ستاره واقعی سینمای ایران میدانستند
...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ٨ مرداد ۱٣۹۱ - ۲۹ ژوئيه ۲۰۱۲
يکشنبه ٨ مرداد ۱٣۹۱ - ۲۹ ژوئيه ۲۰۱۲
بی
بی سی: ایرن زازیانس از برجستهترین بازیگران زن سینمای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او
در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی نقش ایفا کرد و برخی او را نخستین ستاره واقعی سینمای
ایران میدانستند. ایرن که در سالهای آخر زندگی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم
میکرد، روز هفتم مرداد در تهران زندگی را بدرود گفت.
آغازی با تئاتر
ایرن در سال ۱۳۰۶ در بابلسر متولد شد. از نوجوانی به فعالیت هنری به ویژه هنر نمایش علاقه فراوان داشت.
ایرن دختری ۱۶ ساله بود که با محمد عاصمی، شاعر و روزنامهنگار جوان و چپگرا ازدواج کرد. آنها به تهران مهاجرت کردند و هر دو مصمم شدند به کار تئاتر بپردازند.
در زمانی که شمار هنرپیشههای زن در ایران انگشتشمار بود و زنان مسلمان کمتر جرأت میکردند به روی صحنه بروند، ایرن ۱۹ ساله بود که به صورت حرفهای به بازیگری در تئاتر پرداخت.
او نخست در سال ۱۳۲۵ با محمدعلی وثیقی، مدیر "تئاتر فردوسی" در خیابان لاله زار، قرادادی امضا کرد. اولین هنرنمایی او در نمایش "کارمند شریف" به کارگردانی استفانیان بود.
همکاری با گروه نوشین
عبدالحسین نوشین، کارگردان نامی تئاتر، پس از تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ به همراه برخی از سران حزب توده ایران دستگیر شد.
چندی بعد شاگردان نوشین "تئاتر سعدی" را در خیابان شاهآباد (تهران) تأسیس کردند. اداره این تئاتر به طور رسمی با لرتا، همسر نوشین، و حسین خیرخواه، از همکاران نزدیک او بود؛ اما مدیر هنری واقعی تئاتر خود نوشین بود، که پیوسته با شاگردان خود تماس داشت و از سلول زندان اجراهای تئاتری را هدایت میکرد.
زمانی که "تئاتر سعدی" قصد داشت نمایشنامه "بادبزن خانم وندرمیر" اثر اسکار وایلد را به روی صحنه بیاورد و یک هنرپیشه زن کم داشت، توجه لرتا به ایرن جذب شد که در تئاتر فردوسی بازی میکرد. او به همسرش نوشین از ایرن حرف زد و نوشین تقاضا کرد ایرن را ببیند.
ایرن ماجرا را چنین شرح داده است:
«موفقیت من در تئاتر فردوسی به گوش خانم لرتا رسید که قصد داشت در افتتاحیه "تئاتر سعدی" نمایشنامه "بادبزن خانم وندرمیر" را اجرا کند. قرار شد خانم لرتا با راهنمایی همسرش آقای نوشین که در زندان قصر بود، این نمایش را کارگردانی کند. بنابراین به آقای نصرت کریمی و (محمدعلی) جعفری مأموریت داد که یک شب به تئاتر فردوسی بیایند و بازی مرا ببینند تا مطمئن شوند آیا حرفهایی که در مورد من میزنند درست است یا خیر.»
بدین سان نصرت کریمی و محمدعلی جعفری، از یاران اصلی گروه نوشین، بازی ایرن را روی صحنه "تئاتر فردوسی" دیدند و پسندیدند.
ایرن برای دیدن نوشین به زندان قصر رفت و با کارگردان نامی ایران دیدار کرد. به دنبال تائید نوشین، دستیار او حسین خیرخواه، مدیر اصلی برنامههای "تئاتر سعدی" با وثیقه مدیر تئاتر فردوسی، وارد گفتوگو شد و با پرداخت مبلغی، قرارداد ایرن را با "تئاتر فردوسی" فسخ کرد.
ایرن از آن پس در کنار لرتا و توران مهرزاد، یکی از سه زن اصلی گروه تئاتر سعدی شد.
نوشین پس از یک سال و نیم زندان، به همراه سایر رهبران حزب توده از زندان گریخت. ایرن آخرین دیدار خود را با نوشین چنین بازگو میکند:
«پس از فرار سران حزب توده از زندان قصر، در زمانی که نوشین در تهران مخفیانه زندگی میکرد، در یک مهمانی کوچک در منزل آقای خیرخواه من موفق شدم آقای نوشین را ببینم. ایشان به من گفتند "من خیلی خوشحالم که تو موفقی، تشخیص من درست بود. همین طور به کارت علاقه داشته باش و کارت را ادامه بده."
تعطیلی "تئاتر سعدی"
نمایشنامه "مونتسرا" نوشته امانوئل روبلس آخرین نمایشی بود که در "تئاتر سعدی" تهران به روی صحنه رفت.
در جریان کودتای ۲۸ مرداد "تئاتر سعدی" یکی از اولین اهداف اوباش بود که در نخستین ساعات بعد از ظهر به آتش کشیده شد. کارکنان و بازیگران تئاتر به دشواری از محاصره مهاجمان گریختند.
با بسته شدن "تئاتر سعدی" جمع شاگردان نوشین از هم پاشید. برخی از فعالان گروه مانند حسین خیرخواه و حسن خاشع به شوروی گریختند. برخی دیگر، مانند محمد علی جعفری به زندان افتادند.
عاصمی نیز به خارج گریخت و پیوند زناشویی او با ایرن پایان یافت.
محمد علی جعفری پس از آزادی از زندان تلاش کرد یاران نوشین را دور هم جمع کند. او در سال ۱۳۳۵ "تئاتر فرهنگ" را به راه انداخت و ایرن را به همکاری دعوت کرد.
ایرن از سال ۱۳۳۶ در کنار توران مهرزاد و شهلا ریاحی از بازیگران اصلی "تئاتر فرهنگ" بود.
ورود به سینما
در اواخر سال ۱۳۳۶ ایرن به دعوت دو تن از همکاران پیشین خود در "تئاتر سعدی" به کار در سینما دعوت شد.
ایرن با بازی در فیلمهای "مردی که رنج میبرد" به کارگردانی جعفری و "چشم به راه" به کارگردانی عطاءالله زاهد فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد.
در شرایطی که خلاقیت هنری و شناخت فنی در سینمای ایران بسیار پایین بود، جعفری و زاهد از سینماگرانی بودند که در جهت ایجاد سینمایی سالم و متعهد تلاش میکردند.
ایرن با بازی در فیلم "قاصد بهشت" به کارگردانی ساموئل خاچیکیان (۱۳۳۷) و "چشمه آب حیات" (در کنار فردین به کارگردانی سیامک یاسمی) جایگاه استواری در سینمای ایران پیدا کرد و محبوبیت فراوان یافت.
ایرن به ویژه در اوایل دهه ۱۳۵۰ در آثار سینماگران وابسته به "موج نو" استعدادی شگرف نشان داد. بازی او در فیلمهای "خداحافظ رفیق" به کارگردانی "امیر نادری"، بلوچ ساخته مسعود کیمیایی، خروس ساخته شاپور قریب و "برهنه تا ظهر با سرعت" ساخته خسرو هریتاش از کارهای شاخص او هستند.
بازی ایرن در فیلم سینمایی "محلل" به کارگردانی نصرت کریمی اوج هنرنمایی او بود. ایرن، زنی با پیشینه و تربیت ارمنی، در فیلم محلل، با ایفای نقش زنی مسلمان و سنتی بازی بینظیری ارائه داد.
ایران در برخی از سریالهای معروف تلویزیون نیز نقش ایفا کرد. بازی او در نقش مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه در سریال "سلطان صاحبقران" ساخته علی حاتمی از کارهای ارزشمند اوست.
ایرن پس از انقلاب در دو فیلم "جایزه" ساخته علیرضا داوودنژاد و "خط قرمز" به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کرد، اما هر دو فیلم توقیف شدند.
ایرن پس از انقلاب از ادامه کار هنری باز ماند. بازیگری را کنار گذاشت و زندگی خود را از راه بهداشت و زیبایی پوست تأمین میکرد.
این بانوی هنرمند سینمای ایران در زمان مرگ ۸۵ سال داشت.
آغازی با تئاتر
ایرن در سال ۱۳۰۶ در بابلسر متولد شد. از نوجوانی به فعالیت هنری به ویژه هنر نمایش علاقه فراوان داشت.
ایرن دختری ۱۶ ساله بود که با محمد عاصمی، شاعر و روزنامهنگار جوان و چپگرا ازدواج کرد. آنها به تهران مهاجرت کردند و هر دو مصمم شدند به کار تئاتر بپردازند.
در زمانی که شمار هنرپیشههای زن در ایران انگشتشمار بود و زنان مسلمان کمتر جرأت میکردند به روی صحنه بروند، ایرن ۱۹ ساله بود که به صورت حرفهای به بازیگری در تئاتر پرداخت.
او نخست در سال ۱۳۲۵ با محمدعلی وثیقی، مدیر "تئاتر فردوسی" در خیابان لاله زار، قرادادی امضا کرد. اولین هنرنمایی او در نمایش "کارمند شریف" به کارگردانی استفانیان بود.
همکاری با گروه نوشین
عبدالحسین نوشین، کارگردان نامی تئاتر، پس از تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ به همراه برخی از سران حزب توده ایران دستگیر شد.
چندی بعد شاگردان نوشین "تئاتر سعدی" را در خیابان شاهآباد (تهران) تأسیس کردند. اداره این تئاتر به طور رسمی با لرتا، همسر نوشین، و حسین خیرخواه، از همکاران نزدیک او بود؛ اما مدیر هنری واقعی تئاتر خود نوشین بود، که پیوسته با شاگردان خود تماس داشت و از سلول زندان اجراهای تئاتری را هدایت میکرد.
زمانی که "تئاتر سعدی" قصد داشت نمایشنامه "بادبزن خانم وندرمیر" اثر اسکار وایلد را به روی صحنه بیاورد و یک هنرپیشه زن کم داشت، توجه لرتا به ایرن جذب شد که در تئاتر فردوسی بازی میکرد. او به همسرش نوشین از ایرن حرف زد و نوشین تقاضا کرد ایرن را ببیند.
ایرن ماجرا را چنین شرح داده است:
«موفقیت من در تئاتر فردوسی به گوش خانم لرتا رسید که قصد داشت در افتتاحیه "تئاتر سعدی" نمایشنامه "بادبزن خانم وندرمیر" را اجرا کند. قرار شد خانم لرتا با راهنمایی همسرش آقای نوشین که در زندان قصر بود، این نمایش را کارگردانی کند. بنابراین به آقای نصرت کریمی و (محمدعلی) جعفری مأموریت داد که یک شب به تئاتر فردوسی بیایند و بازی مرا ببینند تا مطمئن شوند آیا حرفهایی که در مورد من میزنند درست است یا خیر.»
بدین سان نصرت کریمی و محمدعلی جعفری، از یاران اصلی گروه نوشین، بازی ایرن را روی صحنه "تئاتر فردوسی" دیدند و پسندیدند.
ایرن برای دیدن نوشین به زندان قصر رفت و با کارگردان نامی ایران دیدار کرد. به دنبال تائید نوشین، دستیار او حسین خیرخواه، مدیر اصلی برنامههای "تئاتر سعدی" با وثیقه مدیر تئاتر فردوسی، وارد گفتوگو شد و با پرداخت مبلغی، قرارداد ایرن را با "تئاتر فردوسی" فسخ کرد.
ایرن از آن پس در کنار لرتا و توران مهرزاد، یکی از سه زن اصلی گروه تئاتر سعدی شد.
نوشین پس از یک سال و نیم زندان، به همراه سایر رهبران حزب توده از زندان گریخت. ایرن آخرین دیدار خود را با نوشین چنین بازگو میکند:
«پس از فرار سران حزب توده از زندان قصر، در زمانی که نوشین در تهران مخفیانه زندگی میکرد، در یک مهمانی کوچک در منزل آقای خیرخواه من موفق شدم آقای نوشین را ببینم. ایشان به من گفتند "من خیلی خوشحالم که تو موفقی، تشخیص من درست بود. همین طور به کارت علاقه داشته باش و کارت را ادامه بده."
تعطیلی "تئاتر سعدی"
نمایشنامه "مونتسرا" نوشته امانوئل روبلس آخرین نمایشی بود که در "تئاتر سعدی" تهران به روی صحنه رفت.
در جریان کودتای ۲۸ مرداد "تئاتر سعدی" یکی از اولین اهداف اوباش بود که در نخستین ساعات بعد از ظهر به آتش کشیده شد. کارکنان و بازیگران تئاتر به دشواری از محاصره مهاجمان گریختند.
با بسته شدن "تئاتر سعدی" جمع شاگردان نوشین از هم پاشید. برخی از فعالان گروه مانند حسین خیرخواه و حسن خاشع به شوروی گریختند. برخی دیگر، مانند محمد علی جعفری به زندان افتادند.
عاصمی نیز به خارج گریخت و پیوند زناشویی او با ایرن پایان یافت.
محمد علی جعفری پس از آزادی از زندان تلاش کرد یاران نوشین را دور هم جمع کند. او در سال ۱۳۳۵ "تئاتر فرهنگ" را به راه انداخت و ایرن را به همکاری دعوت کرد.
ایرن از سال ۱۳۳۶ در کنار توران مهرزاد و شهلا ریاحی از بازیگران اصلی "تئاتر فرهنگ" بود.
ورود به سینما
در اواخر سال ۱۳۳۶ ایرن به دعوت دو تن از همکاران پیشین خود در "تئاتر سعدی" به کار در سینما دعوت شد.
ایرن با بازی در فیلمهای "مردی که رنج میبرد" به کارگردانی جعفری و "چشم به راه" به کارگردانی عطاءالله زاهد فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد.
در شرایطی که خلاقیت هنری و شناخت فنی در سینمای ایران بسیار پایین بود، جعفری و زاهد از سینماگرانی بودند که در جهت ایجاد سینمایی سالم و متعهد تلاش میکردند.
ایرن با بازی در فیلم "قاصد بهشت" به کارگردانی ساموئل خاچیکیان (۱۳۳۷) و "چشمه آب حیات" (در کنار فردین به کارگردانی سیامک یاسمی) جایگاه استواری در سینمای ایران پیدا کرد و محبوبیت فراوان یافت.
ایرن به ویژه در اوایل دهه ۱۳۵۰ در آثار سینماگران وابسته به "موج نو" استعدادی شگرف نشان داد. بازی او در فیلمهای "خداحافظ رفیق" به کارگردانی "امیر نادری"، بلوچ ساخته مسعود کیمیایی، خروس ساخته شاپور قریب و "برهنه تا ظهر با سرعت" ساخته خسرو هریتاش از کارهای شاخص او هستند.
بازی ایرن در فیلم سینمایی "محلل" به کارگردانی نصرت کریمی اوج هنرنمایی او بود. ایرن، زنی با پیشینه و تربیت ارمنی، در فیلم محلل، با ایفای نقش زنی مسلمان و سنتی بازی بینظیری ارائه داد.
ایران در برخی از سریالهای معروف تلویزیون نیز نقش ایفا کرد. بازی او در نقش مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه در سریال "سلطان صاحبقران" ساخته علی حاتمی از کارهای ارزشمند اوست.
ایرن پس از انقلاب در دو فیلم "جایزه" ساخته علیرضا داوودنژاد و "خط قرمز" به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کرد، اما هر دو فیلم توقیف شدند.
ایرن پس از انقلاب از ادامه کار هنری باز ماند. بازیگری را کنار گذاشت و زندگی خود را از راه بهداشت و زیبایی پوست تأمین میکرد.
این بانوی هنرمند سینمای ایران در زمان مرگ ۸۵ سال داشت.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire