dimanche 20 janvier 2013

درگذشت استاد همایون خرم

• روز جمعه موسیقی ایران روز غم‌انگیزی را پشت سر گذاشت. همایون خرم استاد مسلم تصنیف‌سازی و محمد بیگلری‌پور، هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی بدورد حیات گفتند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه ۲۹ دی ۱٣۹۱ - ۱٨ ژانويه ۲۰۱٣


اعتماد: روز جمعه موسیقی ایران روز غم‌انگیزی را پشت سر گذاشت. همایون خرم استاد مسلم تصنیف‌سازی و محمد بیگلری‌پور، هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی و رهبر ارکستر سمفونیک صدا و سیمای جمهوری اسلامی بدورد حیات گفتند.
همایون خرم شاگرد معظم ابوالحسن صبا که از دهه ٣۰ تا اواخر دهه ۵۰ با نظم حیرت‌انگیز مشغول آهنگسازی بود، با شایستگی بخش عمده از حافظه موسیقایی عموم مردم ایران را تصاحب کرد. کمتر ایرانی‌ای هست که با شنیدن ملودی قطعه «غوغای ستارگان» شعر «امشب در سر شوری دارم...» را زمزمه نکند. خرم از این قبیل آثار بسیار دارد. در مصاحبه‌یی که چند ماه پیش با روزنامه اعتماد انجام داده بود از ضرورت مورد پسند واقع شدن از جانب خواص و عوام به طور توامان یاد کرد، و همایون خرم به این مهم به شایستگی دست پیدا کرده بود.
خرم به طور عجیبی شاگرد وفادار ابوالحسن صبا بود. تا آخرین مصاحبه‌هایش این حس را بروز می‌داد. او ۱۰ سال بیشتر نداشت که در سال ۱٣۱۹ به محضر صبا رفت و آموختن ردیف را آغاز کرد. هنوز ۱۵ ساله نشده بود که به امر ابوالحسن صبا برای تکنوازی به رادیو رفت. او مراتب آموزشی را به طور کامل نزد صبا طی کرد اما چیزی که او را بیش از هر چیزی وامدار صبا می‌کند، شناخت فلسفه ردیف از استاد فقیدش بود. خرم به گفته خودش پس از تکمیل آموخته‌هایش در ردیف، ماه‌ها نزد صبا می‌رفته و «حکمت موسیقی ایرانی» را گوشه به گوشه فرا می‌گرفته است و به همین خاطر است که آثاری متعدد مثلا در مخالف سه گاه دارد. او از صبا آموخته بود که باید در گوشه گوشه دستگاه‌ها تامل کند و به اندیشه‌یی که در پس پدید آمدن این ساختار است، دست پیدا کند.
همایون خرم از نسل آهنگسازانی بود که حافظه جمعی موسیقی ایرانیان امروز خلأشان را بسیار احساس می‌کند؛ ملودی‌هایی برای کوچه و بازار که عمق هم داشته باشند.
مرگ خرم پایان یکی دیگر از افسانه‌های باقی مانده از عصر طلایی موسیقی ایرانی است که با گلها به اوج خود رسید و متاسفانه تاکنون چنین فروغی در موسیقی ایران تکرار نشده است.

بوی عشق
میلاد کیایی


آشنایی من و همایون خرم به سال ۱٣۴۹ بازمی?گردد، زمانی که ۱۶ ساله بودم؛ محصلی که در مسابقات موسیقی برگزار شده از طرف وزارت فرهنگ و هنر و وزارت آموزش و پرورش، در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورده بودم و در ضیافتی مورد لطف و تشویق همایون خرم قرار گرفتم... از آنجا آشنایی من با او آغاز شد.
جلسه‌یی را در سال ۱٣۴۱ و ۱٣۴۲ به خاطر دارم؛ زمانی که نوجوان بودم و به دلیل موقعیت زنده‌یاد برادرم ایرج کیایی در جلسات هنرمندان آن زمان شرکت می‌کردم و صحبت مدال دادن به هنرمندان مطرح بود؛ مدال‌های برنز، نقره و طلا و به برخی هم لوح می‌دادند. مشیر همایون شهردار ریاست سنی شورای موسیقی را برعهده داشت و زنده‌یاد حسینعلی ملاح هم ریاست فنی شورای موسیقی رادیو را عهده‌دار بود؛ آن زمان یک ایران بود و یک رادیو که روی همه مخاطبان تاثیر می‌گذاشت. به عنوان جوان‌ترین فرد در جلسات حاضر می‌شدم و سال ۴۲ بود که صحبت اعطای مدال به استاد علی تجویدی و همایون خرم مطرح شد، جمع‌بندی آرا چنین بود که هر دو شایسته مدال طلا هستند. اما نتیجه جالب بود؛ استاد علی تجویدی مدال طلا گرفت و همایون خرم مدال پلاتین که همان طلای سفید است. ارتباط من و او سال‌های بعد از انقلاب بیشتر شد. جلساتی به همت شاهرخ نادری از تهیه‌کنندگان قدرتمند و بانفوذ رادیو با حضور هنرمندان قدیم برگزار می‌شد که این جلسات فرصتی برای دیدار تازه کردن هنرمندان با یکدیگر بود. ماهی یک‌بار این جلسات در مکان‌های عمومی و اماکن خصوصی برگزار می‌شد و فرصتی بود برای اینکه هرکس کار تازه‌یی داشته، کتابی منتشر کرده یا کار موسیقی انجام داده در این جلسات مطرح می‌کرد و اینها زمانی بود که با همایون خرم دیداری داشتم.
معمولا از میان ملودی‌هایی که یک آهنگساز می‌سازد، یکی دو ملودی گل می‌کند، اما درباره آثار همایون خرم نکته جالبی وجود دارد، او جزو معدود آهنگسازانی است که همه کارهایش گل کرد، مانند انوشیروان روحانی و حبیب‌الله بدیعی. ملودی‌هایی که همایون خرم می‌ساخت چنان زیبا و جاودانه بودند که مردم بعد از یکی دو بار شنیدن کاملا با آن ارتباط برقرار می‌کردند و در ذهن‌شان جا می‌افتاد. البته در این مورد نباید نقش ترانه‌سرا را نادیده گرفت؛ ترانه سرایان با خلق ترانه‌های زیبا به جاودانگی ملودی (آهنگ) جلوه بیشتری می‌دادند، نقش تنظیم‌کنندگان نیز در این زمینه مهم و موثر است؛ شاید مردم عوام متوجه تاثیر تنظیم ملودی‌ها نباشند، اما نقش بزرگ مرد موسیقی جواد معروفی را تنظیم ملودی‌های همایون خرم نباید نادیده گرفت. روزگار در ایام گذشته بوی عشق داشت و ملودی‌هایی که در آن روزها ساخته می‌شد عاشقانه بود؛ در این سی و اندی سال بیش از ٣۰ هزار آهنگ ساخته شده، اما به وضوح می‌بینیم نسل جوان امروز ملودی آن زمان را زمزمه می‌کند، همان ملودی‌هایی که وقتی ده بیست سال سن داشتم، زمزمه می‌کردم. چرا چنین است؟ می‌توان به این چرا پاسخ داد، اما ترجیح می‌دهم پاسخ آن را خوانندگان گرامی روزنامه بدهند.

آهنگساز و نوازنده پیشکسوت سنتور
غایت مخالف سه گاه
فریدون حافظی

طی دیشب و امروز [پنجشنبه شب و جمعه صبح] دو خبر ناگوار شنیدم. یکی درگذشت محمد بیگلری‌پور، رهبر ارکستر سمفونیک سازمان صداوسیما بود و دیگری هم درگذشت دوست هنرمندم همایون خرم. من خیلی سال پیش با همایون خرم آشنا شدم. کلاس دهم بود که در رادیو نوازندگی می‌کرد. آن موقع من در رادیو ارکستر کردی داشتم. همایون خرم در همان زمان با ما همکاری می‌کرد. آشنایی و دوستی ما به آن سال‌ها
باز می‌گردد. در این سال‌های اخیر هم رابطه صمیمانه‌تری داشتیم. یکی از بهترین آهنگسازان ایران بود. ویولن نوازی‌اش هم درجه یک بود. چند قطعه در مخالف سه گاه دارد که من به آنها می‌گویم «حد». منظورم این است که این آثار معیار هستند و بهتر از آنها نمی‌شود ساخت. «آمدی»، «دیوانه منم» و... این آثار شاهکارهای موسیقی ایرانی محسوب می‌شوند. همایون خرم ویلایی در شمال داشت که ما با هم به آنجا سفر می‌کردیم و اوقات خوشی داشتیم. حتی پیش آمد که با هم تنها به آنجا رفتیم و چند روزی با هم نوازندگی کردیم.
خیلی با ذوق و با استعداد بود. نوازنده خوبی بود. سخنور خوبی شده بود. همایون خرم یکی از بهترین شاگردان صبا بود. عاشق صبا بود و صبا هم او را بسیار دوست داشت. تمام آثار صبا را به خوبی اجرا می‌کرد. سال‌هایی که پیش از انقلاب من ایران نبودم، همایون خرم بسیار فعال بود و برنامه‌های بسیاری اجرا کرد. علی تجویدی و همایون خرم از بهترین آهنگسازان عصر خود بودند. پرویز یاحقی و بدیعی نوازندگان درجه یکی بودند ولی همایون خرم آهنگساز درجه یکی بود. از دیروز تا الان مرگ بیگلری پور و همایون خرم بسیار متاثرم کرده است. سه، چهار هفته پیش با او تماس داشتم و جویای احوالش شدم. گفت خوبم. ولی از ۱۰ روز پیش به بیمارستان رفته بود. همایون خرم هنرمند سالمی بود، اهل دود و دم نبود و بسیار سالم و بدون حاشیه زندگی کرد.از امثال همایون خرم دو، سه نفر بیشتر باقی نماندند. بیرون رفتن از خانه و حضور در اجتماعات برای من غدقن است اما امروز باید به خانه ایشان بروم. دیشب، شب سختی را گذراندم.

بهترین آثارش از مردم الهام گرفت
لوریس چکناواریان


زنده‌یاد همایون خرم، شخصیت منحصر به فرد و بزرگی داشت. ایشان بهترین آهنگ‌های بهترین خوانندگان ما را ساختند و توانستند برای اشعار بزرگ‌ترین شعرای معاصر ایران آهنگ بنویسند و بنوازند. کارهای زنده‌یاد خرم را خیلی دوست دارم چرا که آهنگ‌های ایشان پر از احساس و تکنیک است. ایشان به لحاظ شخصیتی پر از احساس بود به همین دلیل در آهنگ‌هایش نیز همین وجه احساسی و اثرگذار را دارد. خرم همچون هر آهنگساز بزرگی در جهان موسیقی آثارش را با الهام از زندگی در کنار مردم ساخت، او آهنگ را از مردم الهام گرفت و آهنگ‌هایی درخشان به آنها ارائه داد. زنده‌یاد خرم ویولنیست تکی بود و جای او در میان نوازندگان درجه یک ما خالی خواهد بود، اما خوشبختانه آهنگ‌های ایشان ماندگار خواهند بود. آرزو دارم بتوانم آهنگ‌های ایشان را دوباره اجرا و رهبری کنم.

ملودی‌ها را روان اجرا می‌کرد و شنیدنی
شاهین فرهت


مرحوم همایون خرم از کسانی بود که از دهه ٣۰ در گروه گل‌های رنگارنگ حضور داشت؛ دورانی که ابوالحسن صبا، علی تجویدی، احمد عبادی و مرتضی خان محجوبی در این گروه حضور داشتند و از بهترین دوران موسیقی اصیل ایرانی محسوب می‌شود. همچنین مرحوم خرم از قدیمی‌ترین و قوی‌ترین تصنیف‌سازهای موسیقی ایرانی هستند و تصانیف درخشانی همچون «تو ای پری کجایی؟» در دستگاه همایون، «آمدم اما...» در دستگاه بیات اصفهان، «شماره ۲۵ گلهای تازه» در دستگاه بیات اصفهان و «رسوای زمانه منم» در مایه مخالف سه‌گاه را ساخته و به موسیقی ایران ارائه داده است. به نظرم دلیل ماندگاری تصانیف این مرحوم ارزش موزیکال و قدرت ملودی تصانیف اوست. موسیقی ایرانی موسیقی تک‌صدایی است و تنها عامل مانورش بعد ملودیک آن است. همچنین ایشان از بهترین ویولن‌نوازهای ملودی‌پرداز است، او ملودی را بر ساز خیلی روان و رسا ارائه می‌داد. به همین دلیل نوازندگی مرحوم خرم را دوست داشتم. او هنرمند فروتنی بود، افاده‌یی نداشت و خوش‌رفتار بود و انتقادپذیر، که خصلت کمیابی در هنرمندان ما است. در نهایت مرحوم از هنرمندانی در موسیقی اصیل ایرانی بود که سبب شد نگاه جدی و عمیق به موسیقی اصیل ایرانی تثبیت شود.

نواهای جاودانه
انوشیروان روحانی

ای عزیز‌ترین
نواهای جاودانه تا ابد
در تاریخ موسیقی
این سرزمین
به یادگار خواهد ماند...

بشوی اوراق اگر هم‌درس مایی
ناصر مسعودی
صبا به ناله و می‌در خروش و گل سفریست
بساز برگ رحیلم که فصل در‌به‌دریست
«همایون خرم» هنرمندی بزرگ از تبار هنر موسیقی ایران بود که سالیان متمادی برای حفظ موسیقی اصیل ایرانی و اعتبار بخشیدن به آن از ریشه جان به اهالی موسیقی زحمات فراوانی کشید و هرگز از عشق خود به این هنر والا غافل نشد. آنچه ساخت در نوع خود بی‌بدیل و فراموش‌ناشدنی بوده و هست و خواهد بود. یاد ایامی که در «جمع سوته‌دلان» کنار هم بودیم و با هم سفرهایی به جای‌جای ایران عزیز داشتیم. این بیت از شعر حافظ همیشه ورد زبان «همایون خرم» بود: «بشوی اوراق اگر هم‌درس مایی / که درس عشق در دفتر نباشد». یادش به‌خیر. زمانی در دهه‌ شصت و اوایل دهه هفتاد محفلی داشتیم با هنرمندان قدیمی موسیقی و شعر و سینما و در آن روزگار یکدیگر را بیشتر می‌دیدیم. محفلی که متاسفانه دیگر نیست و با گذر زمان اعضای آن جمع تک‌تک دارند از میان ما می‌روند و روز‌به‌روز کم و کمتر می‌شویم... تنها دلخوشی‌مان این است که هنر هرگز نمی‌میرد و هنرمند نامش جاودان است... نام و یاد استاد «همایون خرم» نیز تا موسیقی ایرانی زنده است، جاودان خواهد ماند. من به تمام عزیزان همکار و هم‌صنف، به خانواده‌اش و خصوصا به تمام عاشقان موسیقی ایرانی تسلیت می‌گویم.

شعر از نوذر پرنگ
خاطره‌یی از استاد همایون خرم
گوش شنوا و روحیه نقدپذیر
سیدابوالحسن مختاباد

آغاز: قطعا تا زمانی که این نوشته منتشر شود، دیگرانی درباره سجایای اخلاقی و کاری استاد خرم داد سخن خواهند داد. به ویژه که ایشان استعداد و خلاقیتی که لازمه کار هنری است و نتیجه آن برخی از خاطره‌انگیزترین نغمات و ترانه‌هاست، را دارا بود و زیرنظر استادی بی‌همتا چون صبا آموزش دید و میوه‌یی پربار و برگ شد در فضای موسیقی ایران که از خرمن آثار به جای مانده ایشان سال‌ها و قرن‌ها می‌توان بهره برد.
در این یادداشت بر نکته‌یی از خصوصیات ایشان انگشت تاکید می‌نهم که خود با آن مواجه بودم و آن روحیه نقد و نقد‌پذیریشان بود. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که جامعه ایران در تمامی حوزه‌های سیاسی و فرهنگی با معضلی به نام «فقدان گوش شنوا و ذهن نقدپذیر روبه‌رو هستند» و در این میان اهل هنر و به ویژه اهالی موسیقی ضریب تحمل‌شان در نقد کمتر از هر قشر و صنف و نحله‌یی است و لذا اگر کسی در این میانه هویدا شود که با نقد نه تنها بیگانه نباشد که منتقد را تشویق و تحریض کند و سخنش را بشنود و از این گوش نگیرد و از گوش دیگر به در نکند، ، باید بر ذهن و ضمیر او بوسه تحسین زد.
میانه: استاد خرم این بختیاری را داشت که مجموعه‌یی از خاطراتش را انتشار دهد. آن هم با کوشش و سماجت جناب وکیلی که هشت سالی پایش ایستاد و کار را به سامان رساند تا انتشارات جاویدان اثر را منتشر کند.
وقتی کتاب غوغای ستارگان (برگرفته از یکی از ترانه‌های ماندگار استاد) منتشر شد، نقد مانندی بر اثر نوشتم و در همشهری الف منتشر کردم. بعد از مدتی روزی تلفن زنگ زد، صدای استاد پشت تلفن بود که از یادداشتم درباره کتابشان یاد کردند و گفتند خواستند تشکری بکنند. با اینکه نوشته من اندکی تعریض در آن نهفته بود ایشان با تحسینی از نوشته‌ام یاد کردند که امر بر خود من مشتبه شد! من هم که فضا را این‌گونه دیدم، پرسشی را با ایشان در میان گذاشتم. پاسخ‌ بزرگوارانه استاد خرم نشان می‌دهد که چهره‌یی با این همه کار و اثر ماندگار و در چنین موقعیت هنری، وقتی پای سخنی منطقی به میان می‌آید، در برابرش سر فرود می‌آورد. من البته بعدها یک گفت‌وگوی کوتاه هم با ایشان درباره ترانه «تو ‌ای پری کجایی» انجام دادم که در نگاه پنجشنبه مرحوم منتشر شد.
انجام: پرسش من باز می‌گشت به چرایی استفاده از عکس، به زعم من بی‌ربط، در روی جلد کتاب خاطراتشان که در همان یادداشت«خرم موسیقیدان یا مهندس» آورده بودم. بخشی از آن را بخوانید. « نکته نهایی درباره طرح جلد کتاب است. در طرح جلد و عنوان‌بندی کتاب هیچ نشانی از موسیقی نیست. حتی عکسی که از استاد خرم در روی جلد نشسته‌ است تصویر پیرمردی است که در آتلیه نشسته و عکسی گرفته که حتی چین و چروک‌های لباسش هم هویداست. این درحالی است که در داخل کتاب عکس‌های بسیار خوبی از آقای خرم وجود دارد از جمله عکسی که در صفحه ۶۲۵ کتاب آمده که ایشان را در حال نواختن ویولن نشان می‌دهد و عکس بسیار تاثیرگذاری هم هست. طبیعی است اگر مخاطبی با کارهای آقای خرم آشنا نباشد، ‌گمان می‌کند که کتاب خاطرات یک مهندس است تا یک موسیقیدان، چرا که در عنوان اول کتاب هم آمده است خاطرات هنری مهندس همایون خرم و نه نوازنده یا آهنگساز همایون خرم. امید که ناشر و آقای خرم در چاپ‌های بعدی کتاب به اصلاح این امر همت گمارند. چون نگارنده وقتی این عنوان را دید چنین حسی به ذهنش متبادر شد که آقای خرم از مهندس بودن خویش بیشتر راضی است تا از موزیسین‌بودنش، در حالی که جامعه ایران هزاران مهندس در دور و برش می‌پلکند، اما کمتر کسی‌می‌تواند تردید کند که همایون خرم موسیقیدان یکی است و دومی ندارد.» ایشان انتقاد مذکور را پذیرفتند و گفتند که من هم معتقدم که باید روی جلد یک نشانه‌یی از موسیقی می‌آمد و سپس در لفافه و به طنز گفتند که دست ایالات! متحده امریکا توی کار بود که نگذاشتند این کار انجام شود.

نابغه در ملودی
جهانشاه برومند

همایون خرم آهنگساز بسیار خوبی بودند. اگر موسیقی ایرانی سه، چهار آهنگساز خوب داشته باشد، همایون خرم قطعا یکی از آنهاست. آهنگ‌های جاودانه‌یی ساخت. شاگرد ابوالحسن صبا بود و خیلی به ایشان وفادار بود. صبا هم او را دوست داشته و از شاگردان مورد علاقه‌اش بوده. چه در نوازندگی و به ویژه در آهنگسازی بسیار قدرتمند بودند. بر ادبیات احاطه داشتند. و مضاف بر تمام اینها ایشان مرد با اخلاقی بودند و درگذشت شان ضایعه بزرگی برای موسیقی ایران است. بنده چیزی حدود ٣۰ سال با ایشان دوست و همکار بودم. بسیاری از کارهای خصوصی ایشان در این سال‌ها منزل ما ضبط شده بود. زمانی که مرحوم یاحقی و مرحوم تجویدی هنوز زنده بودند ما گردهمایی‌هایی متناوبی داشتیم که درآن به اجرای موسیقی می‌پرداختیم. البته پنج یا شش نفر بیشتر نبودیم؛ مرحوم خرم، مرحوم تجویدی، مرحوم یاحقی، مرحوم بدیعی، استاد فرهنگ شریف و بیژن ترقی. من در چند ماه اخیر فقط یک‌بار ایشان را ملاقات کردم. تا همین اواخر از ایشان بی‌خبر بودم که متاسفانه دیشب خبر درگذشت ایشان را شنیدم. همایون خرم در آهنگسازی نبوغ خاصی داشت. نوازنده بسیار خوبی بودند و ایشان البته تدریس هم می‌کردند و در نوازندگی از استاد صبا پیروی می‌کردند. ولی عمده برجستگی ایشان در آهنگسازی است، آثار بسیار زیبایی ساختند و تمام کسانی که با ایشان همکار بودند و به نوعی رقیب او بودند، اذعان داشتند که همایون خرم آهنگسار خوش‌ذوقی بوده و نبوغ خاصی داشته است. درگذشت ایشان مایه تاسف جامعه موسیقی ایران است.

منبع مطالب و عکس: روزنامه ی اعتماد

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire