lundi 21 janvier 2013

کلمه – علی بردبار

کلمه – علی بردبار

این روزها با افزایش سرسام آور قیمت ها و تحولاتی که آینده اقتصاد در ایران را از منظر هر نگاه کارشناسانه ای تیره و تار نشان می دهد، به جای اصلاح سیاست ها و یا حداقل عذرخواهی از مردم، جناح حاکم تلاش می کند نیت خوبش را از اجرای این سیاست ها به میان بکشد. مانند فرد خطاکاری که در توضیح قصورش و یا توجیه تقصیرش، از نیت خیر خود می گوید.

از سویی دولت و شخص احمدی نژاد به گونه ای عمل می کنند و پیام می فرستند که ما کاره ای نیستیم و انگشت اشاره را به سمت عکس بالاسر خود یعنی رهبری می برند. از سویی رهبری که در ۷ سال و نیم گذشته، کشور دقیقا با سیاست های مد نظر ایشان اداره شده مشکلات پیش آمده در زندگی و معیشت مردم را به روی خود نمی آورد و از سوی دیگر، سایر گروه های اقتدارگرا در مجلس و دیگر نهادها، در رقابت برای کسب نظر رهبری، نمی دانند تا کجا می توانند حرف بزنند و سوال کنند که مورد عتاب و خطاب قرار نگیرند.

یک اتفاق جالب در این رابطه، بازخوانی بخشی از سخنان مقام رهبری در سال ۷۹ در دیدار با نمایندگان مجلس ششم است که سایت رجانیوز وابسته به حاکمیت نیز آن را باز نشر داده است. مجلسی که در آن به جای راه پیمایی در راهروهای مجلس و مرده باد/ زنده باد گفتن برای خوش آمد دیگران، ضمن تلاش برای اصلاح و تدوین قوانین مناسب، امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مقامات ارشد نظام هم فرو گذاشته نمی شد. چنین بود که در برابر کسانی که خود را نماینده مردم می دانستند و نه قدرت، به جای تحسین، سیاست هایشان تحت لوای حمایت از مردم زیر سوال می رفت و یا در اواخر دوره مجلس ششم، متهم به کلفت کردن صدا، قلدری و نافرمانی می شدند. مرور این سخنان پیش از پرداختن اجمالی به آن خالی از لطف نیست:

«امروز در بعضى از گفته‌ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصیّت و شرف و کرامت انسان در جامعه حرف زده مى‌شود. این بلاشک از اصول اسلامى است؛ اما کدام نقض کرامت انسانى بالاتر از این که انسانى، رئیس عائله‌اى، پدر خانواده‌اى، در جامعه‌اى که در آن همه‌چیز هم هست، نتواند اوّلیات زندگى فرزندان خودش را تأمین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! کدام نقض شخصیّت و شرف و کرامت انسانى از این بالاتر است؟!

صبح تا شب کار کند، آخرش به من یا به شما یا به آن مسؤول دیگر نامه بنویسد که من دو ماه است به خانه‌ام گوشت نبرده‌ام! یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمى‌خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمى‌کنیم؛ یک وقت ایام عید که مى‌شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى‌کنند.

در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمى‌کند – البلیة اذا عمت طابت – اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانسته‌اند براى خودشان آلاف و الوف و زندگیهاى تجمّلى فراهم کنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن هیچ اهمیتى ندارد، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه‌هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! شما مى‌خواهید جواب چه کسى را بدهید؟ شما مى‌خواهید دل چه کسى را خوش کنید؟ شما مى‌خواهید چه کسى از شما راضى باشد؟

بله، مسأله معیشت قطعاً در اولویّت اوّل است. معیشت که نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست. کسى را که به موقعیتى دست پیدا کرده، به خاطر این که براى رفع نابسامانى و فقر، تلاش و مجاهدت کند و شب و روزِ خودش را صرف نماید، ملامت نخواهند کرد. اولویّتها را پیدا کنید. مسائل اساسى جامعه اینهاست.

عزیزان من! شما بدانید که دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، بُرنده‌ترین حربه‌اى که در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتارى اقتصادى مردم است. روى این مسأله باید فکر کرد.

آنچه در ابتدا مورد اشاره رهبری قرار گرفته، کنایه زدن به گفتمان روز اصلاح طلبان درباره حقوق مردم و کرامت آنهاست که معطوف به آزادی های مدنی آنها بود. موضوعی که به بهانه معیشت قرار بود بخش انتصابی نظام در برابر راهبردهای بخش انتخابی آن روز نظام قرار گرفته و مانع از اجرای آنها شود. اما امروزه و در دوره ای که دیگر کسی به دنبال آن آزادی ها در هیچ یک از بخش های حاکمیت یکدست نیست، از آن دغدغه ها برای معیشت مردم هم خبری نیست.

نکته قابل توجهی است این که در وانفسای کنونی اقتصاد و گرانی ها، رسانه های مدعی اصولگرایی برای نشان دادن دغدغه های رهبری در قبال معیشت مردم باید سراغ سخنان ایشان در سال ۷۹ بروند که از قضا وضع مردم بهتر از این روزها بود. بدیهی است که تصور به کارگیری چنین منطقی در سخنان ایشان برای سال ۹۱ امری نزدیک به محال است، هرچقدر که مردم در گرفتاری باشند. امروز دولت حتی به دنبال کرامت انسانی هم نیست که وجهی از کرامت انسان ناظر به کسب آبرومندانه معیشت، به درستی از سوی رهبری مورد اشاره قرار بگیرد. شهروندان امروز نه کرامت در معیشت دارند و نه کرامت در دیگر حقوق شهروندی.

دولت مطلوب و محبوب رهبری شعار اصلی اش آوردن پول نفت بر سر سفره مردم بود که این وضعیت سخت را در معاش مردم بوجود آورد. از سوی دیگر بسیاری از سرمایه گذاری های زیر بنایی همچنانکه مطالبه رهبری در دوره اصلاحات بود، با تصور اینکه سفره مردم را رنگین تر می کند، تعطیل شدند. اما اقتصاد هم چوب خورد و هم پیاز. هم در دوره درآمدهای افسانه ای نفت به جای جهش اقتصادی، رشد اقتصادی را به صفر درصد رساندند، هم کشاورزی و صنعت را با واردات بی رویه به نابودی کشاندند، هم قرص نانی از سفره ها کاستند. با این حال خبری از این جنس دغدغه های رهبری نیست.

مشهور بود که در دوره اصلاحات گزارش قیمت ها مرتبا و با جزییات به خدمت رهبری رسانده می شد و ایشان درباره افزایش بسیاری از آنها، وزیر و مدیر مربوطه را احضار کرده و توضیح می خواستند. علی مزروعی، یکی از نمایندگان همان مجلس ششم در صفحه فیس بوک خود نقل می کند که برای افزایش اندک قیمت انگور که جزو کالاهای اساسی محسوب نمی شود، آقای محمود حجتی، وزیر کشاورزی که در دوره او به خودکفایی در گندم رسیدیم، باید بلافاصله از شهرستان و ماموریت خود را به تهران و محضر آقا می رسانید و حساب پس می داد. هنوز در خاطره ها هست، به محض پخش خبر یکی از مراحل پلکانی و غیر شوک آور کاهش یارانه ها و افزایش اندک قیمت کالایی مانند نان که در محاسبات به نحوی رعایت می شد که افزایش درآمد سرانه، آن میزان از تورم را جبران کند، در سخنان رهبری در جمع مردم جلوی اجرای آن سیاست ها گرفته می شد. اما امروز خبری از آن دغدغه ها نیست.

منصفانه نیست اگر گمان کنیم آن دغدغه ها واقعیت نداشته اند. به هر حال هر مسئولی تلاش می کند که در انجام وظایفش موفق باشد. بحث بر سر معیارهای دوگانه است که هر دوره به شکل متفاوتی خود را نشان می دهد. بحث بر سر اثبات غلط بودن برخی سیاست هاست که متاسفانه امکان اصلاح آنها تنها به تصمیم شخصی رهبری بسته است. چرا که مکانیسم امروزی آن که “انتخابات آزاد” است، برای اینکه مدافعان یک سیاست حکومتی در صورت عدم موفقیت بتوانند توسط مردم به راحتی کنار گذاشته شوند و فکر و برنامه دیگری روی کار بیاید، وجود ندارد و راه آن توسط حامیان همین سیاست های شکست خورده، مسدود شده است.

به هر حال آنچه ذکر شد نکته ظریفی است که برادران مدعی اصولگرایی که سخنان رهبری در سال ۷۹ را یادآور شده اند تا ادعا کنند که ایشان دغدغه معیشت مردم را دارند، به آن توجه نکرده اند. سایت رجا نیوز در مقدمه این مطلب از سخنان رهبری نوشته است: “دغدغه های رهبر معظم انقلاب اسلامی ، نسبت به مسائل معیشتی مردم بر هیچ کس پوشیده نیست ، اما علی رغم تذکرات ، برخی از مسئولان خود را به ندانستن می زنند .”

بله، ایشان حتما این دغدغه را دارند. البته گاهی مثل حالا اجازه بروز این دغدغه را نمی دهند، اما گاهی هم مثل دوره اصلاحات، شعار توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی سر داده می شد و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به اولویت روز تبدیل می شد، برای آنکه دولتی که اتفاقا بهترین کارنامه را در اقتصاد داشت، تخطئه شود.

در این میان، لابد مشکل اصلی از علم اقتصاد و یک سری حساب و کتاب های علمی است که ولایت پذیر نیست، کار به خواسته رهبری و هیچ کس دیگر ندارد و کار خود می کند. به خصوص که اجزای دیگر سیاست های کشور از جمله در سیاست خارجی با این راهبردها ناسازگاری دارند. از سویی در سیاست خارجی رویکرد تهاجمی اتخاذ می شود که دشمن تراش است و از سوی دیگر اقتصاد را بر پایه واردات بنا می کنند که نیازمند دوستان فراوان و توسعه یافته در جهان است.

هم غنی سازی تمام عیار خواسته ایم و هم حضور آزاد و بی دست انداز تحریم و غیره را در اقتصاد جهانی. استراتژی های غلطی که نه نفت بر سفره ها آورد، نه گذاشت همان لقمه نان گذشته در سفره ها بماند و نه حداقل در برابر افکار عمومی این پرسش جوابی بیابد که منطق مردم مدار و پرسشگر از دولت و مجلس اصلاحات، چگونه چنان تغییری می کند که برای نشانه آوردن از دغدغه های رهبری باید به آرشیو رسانه ها در سال ۷۹ بازگشت.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire