samedi 27 avril 2013

احمدی نژاد در راند آخر چه خوابی برای نظام دیده است؟

احمدی نژاد در راند آخر چه خوابی برای نظام دیده است؟

احمدی نژاد نقش کاتالیزور شیمیایی از بین رفتن این چسب را بازی می کند. برخی معتقدند او محیط را آن قدر قلیایی خواهد کرد که این چسب وا برود و به جدایی کامل مردم و حاکمیت بینجامد. بهترین کمک به او در این برهه، ایجاد فضای امنیتی است. دراین فضا صدای همه خواهد خوابید و صدای احمدی نژاد در فضای دو قطبی، به رساترین شکل شنیده خواهد شد
«بازتاب» سرویس سیاست، علی آستانه : هر روز که به انتخابات خرداد ماه نزدیک تر میشویم ، چسبی که مردم و نظام را به هم وصل می کند، شکاف بیشتری بر می دارد. چسب بین مردم و حاکمیت، ناشی از مفاهیم مشترکی است که هر دو به آن معترفند و قبولش دارند.
این که مسئولین نظام پاک دستند، این که انقلاب در مسیر درست حرکت می کند، این که عدالت هست و عدم تبعیض سیاسی نیست. این که آزادی تحمل رقیب در حد منصفانه ای است و این که چشم انداز آینده ما در بعدهای غیر نظامی و رفاهی و تمدنی روشن است.

نباید ایمان به همه اینها را در صحنه روبرو شدن با آمار و ارقام تنها گذاشت، چون نظام به محض این که بدون دلیل به مردم امیدواری بدهد و آمار منفی را چون احمدی نژاد ساخته دست کسانی که در بانک مرکزی و مرکز آمار و مراکز بررسی بحران های اجتماعی رخنه کرده اند، بداند، خود را مقابل مردمی قرار خواهد داد که به جای نخبگان ناصح وارد عمل می شوند و معلوم است که با چه ابزاری این بحرانها را به گوش افرادی که نفی شرایط فعلی را می کنند، نشان خواهند داد. باید در کف جامعه بود تا درک کرد که دولت وی در دو حرکت، امیدوران به یارانه 250هزارتومانی را به فقرایی خشمگین تبدیل می کند..

به فضای چند ماهه اخیر و پیش رو بازگردیم. احمدی نژاد نقش کاتالیزور شیمیایی از بین رفتن این چسب را بازی می کند. برخی معتقدند او محیط را آن قدر قلیایی خواهد کرد که این چسب وا برود و به جدایی کامل مردم و حاکمیت بینجامد. پرواضح است که بهترین کمک به او در این برهه، ایجاد فضای امنیتی است. دراین فضا صدای همه خواهد خوابید و صدای احمدی نژاد در فضای دو قطبی، به رساترین شکل شنیده خواهد شد و نتایج شبه انقلابی پیدا خواهد کرد.
اینکه احمدی نژاد بازی دموکراتیک را به بازی مرگ و زندگی تبدیل کرده است و خود را آماده شهادت! می بیند ، و مرتبا «هل من مبارز» می کند و مبارز می طلبد، نشانه دانستن بحرانهایی است که خود ایجاد کرده است. روزی که احمدی نژاد سازمان برنامه را برانداخت ، خود تبدیل به سازمان مدیریت و برنامه ریزی شد.
او آمارهای دقیق و رقم بحران های اقتصادی و اجتماعی را بهتر از همه می داند.حرف رمال گونه او از روی رندی است.
چیزی که احمدی نژاد از آن مطمئن است، وضعیت بحرانهایی است که با رفتن او تازه آغاز می شود و گمان این را دارد که حاکمیت را آنچنان زخم زده و عمق ساختار آن را کوبیده که طولی نخواهد کشید که او یا همفکران فعلی یا سابقش به عنوان اپوزیسیون غالب خواهد توانست به صحنه سیاسی ایران برگردد.

او بر بحرانی سوار خواهد شد که به طرف نظام حرکت خواهدکرد؛ بحرانی که ریشه در عمق دارد و به سمت پوسته رفتار مردم حرکت می کند، دیگر بحث های اعتقادی و سیاسی نیست؛ مسئله این است که وضوح اختلاف حاکمیت و نخبگان ومردم در معنی کلمات هر روز بیشتر می شود.

احمدی نژاد امتیازات منحصر به فرد دیگری داردکه به تهورش در برابر نظام کمک خواهد کرد. او قلابهایی دارد که به شانه نظام وصل هستند و حتی آرایش سیاسی دوران انتخابات را می چینند.
این قلابها مانع برخورد با او خواهد شد. سوای رای 24 میلیونی که قرار بود نرخ اصلاح طلبان را بشکند و الان قمپز این آقا در مقابله با حاکمیت است، آیا حاجی بازاری های میلیاردری که در وضعیت تحریم و انحصار، خرج صدها ستاد را می دهند، از نظام دل خواهد کند؟

این حاجی های پرنفوذ، حفظ خود را حفظ نظام تلقی می کنند و حفظ آنها در شرایطی مثل شرایط احمدی نژاد ممکن است. اندک کسانی هم که از احمدی نژاد بریده اند، متاسفانه چرخششان بخاطر نظام نیست. با کسی ملایم تر از احمدی نژاد بسته اند.
تیپ دیگر قلاب های حفظ احمدی نژاد، افراد قسی القلبی هستند که تبهکاری خود را به پای حفظ نظام نوشته اند. احمدی نژاد بهاری و آزادیخواه بالاخره باید جواب دهد که مرتضوی متهم کهریزک در دولتش چه می کند و چرا رییس جمهور برایش سر و دست می شکست. علت آنست که مرتضوی در عمق اعتقادات افرادی که در نظام جایگاهی دارند، یک قهرمان ضد فتنه است. آنها تمام خلاف های مرتضوی را حسنه می دانند و مانند او فکر می کنند. این نوع قلاب باعث ماندگاری احمدی نژاد در بین تندخوترین افراد نظام می شود.
از دیگر قلاب های احمدی نژاد علمایی است که تئوریسین انقلاب شده اند و چندین موسسه و صدها روحانی در اختیار دارند. این علما بالاخره با روایت از امام زمان ، احمدی نژاد را رییس جمهور کردند و حاضر نیستند بگویند دروغ مصلحتی گفتیم. چون آن وقت باقی دست و پابوسیشان هم به دروغگویی متهم می شود.آنها نقش منتقدترین افراد به احمدی نژاد را خواهند گرفت تا بتوانند عقبه او را سالم نگه دارند تا مسیر اعتراض ها به ریشه او نخورد و آنها در ضعف نظام، دوباره احمدی نژادها را با خوابی دیگر به صحنه خواهند آورد. نقش آنها ساختن بحرانهایی است که حضور آنها را به عنوان مدیران بحران طلب کند تا نظام به آنها همیشه نیازمند باشد.
آنها نیروی مسلط و بانفوذی هستند که نقش دروازه بانی نظام را یافته اند و معلوم نیست که در بحرانها به یکباره به کدام سمت میل کنند.
می ماند این نکته که احمدی نژاد صف ها را آنچنان متراکم کرده است که لاجرم نظام قدرت فکر کردن به استفاده از زمین دیگری چون سیاست ها و یاران قدیم را نخواهد داشت و احتمالا با همین گارد بسته و با جمله «پناه برخدا» به سمت انتخابات خواهد رفت. اما آیا این مسیر به مقصد می رسد؟


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire