vendredi 11 décembre 2009


ريشه های اصطلاحات و ضرب المثلها
پیراهن عثمان

هرگاه کسی با بزرگنمایی کاذبِ یک رخداد یا موضوع خاص از آن به عنوان بهانه و دستاویزی ظاهری، برای پیشبرد نیت باطنی خود (که بعضاً هدفی به غیر از آن بهانه ظاهری می باشد)، برعلیه شخص دیگری استفاده ابزاری بنماید، برای بیان کرداراو گفته می شود که فلانی موضوع ساده ای را پیراهن عثمان کرد تا بتواند در پناه آن، دشمن خود را منکوب نماید.

اما این عثمان کیست و پیراهن او چرا به اصطلاحی این چنین پایداردر فرهنگ عوام نهادینه گردیده است.

عثمان[1] بن عفان بن ابی العاص بن امیه (سال پنجم عام الفیل[2] – 35 هجری قمری) یکی از بزرگان خاندان بنی امیه می باشد. لغت "بني اميه" از دو بخش تشكيل شده است: بني (بنين): جمع ابن كه در لغت عربي به معني پسر است[3] و از ريشۀ بُنَيَ به معني ساختن بنا وعمارت است. وجه تسمیه ناميدن فرزند به "ابن" از اين جهت می باشد كه پدرش او را ساخته است![4] امَيّه: مُصَّغر اَمَه می باشد که در لغت به معني كنيز است.[5] جد بزرگ اين خاندان "امية بن عبد شمس"،[6] جد مشترك عثمان و معاوية است.[7]

قبیله قریش به ادعای مسعودی مورخ مشهور اسلامی دارای بیست و پنج طایفه (خاندان) بوده است که "بني اميه" یکی از آنها می باشد. این خاندان از سال 41 هـ . ق تا 132 هـ .ق بر سراسر جهان اسلام حكومت كردند. حکومت بنی امیه سرانجام در سال 132 هجری قمری به یاری ابومسلم خراسانی از میان برداشته شد و حکوممت بنی عباس بر سر کار آمد. اما یکی از بزرگان بنی امیه که به اسپانیا گریخه بود، در آنجا حکومت مستقلی بنا نهاد که از سال 138 هجری قمری تا سال 422 هجری قمری یعنی حدود 300 سال برقرار بود.[8]

عثمان پس از ابوبکر دومین فرد بالغی بود که درمکه به اسلام گروید. گرویدن او به اسلام از این جهت با اهمیت به شمارمی رفته است که وی شخصیتی محترم و ثروتمند بود و اکثریت خاندان او یعنی بنی امیه، در آن زمان از مخالفان سرسخت اسلام محسوب می شدند. از آنجا که همسران عثمان پس از گرویدن او به اسلام از وی جدا شدند، پیامبر اسلام ابتدا دختر خود رقیه را به زنی به او داد. رقیه در زمان وقوع جنگ بدر در سال دوم هجرت به مرض سختی مبتلا شد و درگذشت و در بقیع دفن گردید. پس از درگذشت رقیه، عثمان دختر دیگر پیامبر، ام کلثوم را به زنی گرفت و به همین دلیل به ذوالنورین (صاحب دو نوریعنی دو دختر پیامبر) مشهور گردید. اما ام کلثوم نیز درسال نهم هجری بیمار گردید و درگذشت.[9] او نیز در بقیع دفن گردید. منقول است که عثمان رفتار چندان پسندیده ای با دختران رسول خدا نداشته و حتی آنها را تنبیه بدنی نیز می کرده است. هر چند پیامبر فرموده که اگر دختر دیگری نیز می داشته او را به عثمان می داده است!؟ عثمان مردی بوده است با قامتی متوسط،، چهره ای گندم گون و مطبوع و ریشی پر مو.

همانگونه که می دانید عُمَر خلیفه دوم مسلمین در اواخر ماه ذی حجه سال 23 هجری قمری به دست یک ایرانی دلیربه نام فیروز نهاوندی مشهور به ابولؤلؤ در هنگام نماز درمحراب مسجد مدینه با ضربات خنجر به قتل رسید. در حقیقت عُمَر نخستین شهید محراب در تاریخ اسلام محسوب می گردد و نه امام علی که در درگاهِ ورودی مسجد کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی با همدستی شبيب و مجاشع بن وردانبه شهادت رسید.[10] عمراز خود وصیت نامه ای برجا گذاشته بود که طبق آن انتخاب خلیفه بعدی را به عهدۀ یک شورای شش نفره مرکب از علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، زبیر بن عوام و طلحهٔ بن عبیدالله محول نموده بود.

پس از سه روز بحث و جدل بی نتیجه برسرانتخاب خلیفه، قرار بر این می گردد که از بین امام علی و عثمان یک نفر توسط حَکم که عبدالرحمن بن عوف بود به خلافت انتخاب شود. لذا بعد از نماز صبح در مسجد مدینه، عبدالرحمن به بالای منبر رفته و امام علی را به پای منبر می طلبد (یعنی که انتخاب اول او برای خلافت، امام علی بوده است) حضرت علی جلو آمده و در زیر منبر می ایستد. عبدالرحمن دست او را گرفته و می گوید: «از تو می خواهم تعهد نمایی که اگر تو را برگزینم به کتاب خدا، سنت رسول الله، و سیرهٔ شیخین (راه و روش ابوبکر و عمر) رفتار کنی. حضرت علی قاطعانه پاسخ می دهد: «تا آن جا که توانایی دارم تلاش می کنم که کتاب خدا و سنت رسول را به جای آورم ولی بدان که من اجتهاد خود را مقدم بر سیرهٔ شیخین (راه و روش ابوبکر و عمر) می دانم» (صداقتی قابل تقدیر درعالم دیانت از یک مرد خدا، اما خبطی ناشیانه و جبران ناپذیردر دنیای سیاسیت از یک دولتمرد). ولی عثمان همۀ آن شرایط را می پذیرد و درآخرین روز ذی حجه سال ۲۳هجری به عنوان خلیفه سوم مسلمین جهان انتخاب می گردد.[11]علی بن ابیطالب نیز همانطور که در بدو تشکیل شورا همانند دیگر اعضاء متعهد شده بود که با خلیفه منتخب شورا بیعت نماید، نخستین کسی بود که با عثمان بیعت کرد.

اگر چه در زمان خلافت عثمان (23 تا 35 ه.ق.) قبرس، کرمان، خراسان و قفقاز و بخش بزرگی از شمال آفریقا تصرف شد و ثروتها و غنائم زیادی به مرکز خلافت اسلامی سرازیر گردید. و عثمان در سال 24 هجری قمری دستور گِردآوری قرآن را داد که تا سال 30 هجری قمری طول کشید و با این عمل خود آن کتاب را از نابودی و دخل و تصرف بیشتراحتمالی نجات داد، اما به دلایل سیاسی-اجتماعی زیادی که ناشی از ناکارآمدی و نالایقی عثمان در امور دولتی – سیاسی بود از جملۀ توجه بیش ازحد او درواگذاری امتیازاتی ویژه به خودی ها یعنی اعضاء خاندان بنی امیه، و اینکه خون هرمزان ایرانی را که به دست عبیدالله پسر نه چندان عاقل عمر به خونخواهی پدرش عمر بی دلیل و بی تقصیرکشته شده بود را پایمال کرده و عبید الله را قصاص ننمود،[12] و از همه مهمتر اختلاف طبقاتی عمیقی که میان ثروتمندان و سایر طبقات مردم به ویژه قبیله بزرگ قریش (به جزخاندان بنی امیه) به وجود آمده بود (جملگی این صفت نشانی ها، آدرس بیت رهبری حکومت ولایت مطلقه فقیه را می دهد!) وهمچنین دلایل متعدد دیگری که کلاً شرح همۀ آنها از حوصلۀ این مطلب خارج است، نارضایتی های بسیاری در میان مسلمین بروز کرد. این نارضایتی ها به همراه تحریکات افرادی که از برکناری و احتمالاًً کشته شدن عثمان سود می بردند، سرانجام باعث گردید که خانه عثمان توسط توده های خشمگین و تحریک شدۀ مردم از جملۀ دوهزارتن از مردان قبایل یمنی، عراقی و مصری محاصره گردیده و به قتل او ختم گردد.

طبری این واقعه را چنین نوشته است: «.... شورشیان به خانه اندر آمدند. غافقی که از شورشیان بود با پاره آهنی که همراه داشت به او زد و قرآن را نیز با پا بزد. قرآن بگشت و خون بر آن روان گردید. سودان بن حمران پیش آمد که ضربتی دیگر بزند اما نائله دخترعثمان پیش آمد و دست خود جلو شمشیر برد و آن را بگرفت که انگشت دستش بیفتاد.»[13]

گفته می شود که در میان قاتلین عثمان یک ایرانی نیز به نام "ابوفروه" که به "پوستین پوش" معروف بوده، وجود داشته است که با عربی شکسته فریاد می زده: رد المدالم (رد المظالم).[14]
روایت می گردد که در زمان مرگ عثمان، مردم چنان بر او خشمگین بودند که اجازه ندادند تشییع جنازۀ درستی برای او برگزار شود و فریاد میزدند نعثل نعثل (بز کور، بز کور- لقبی که عایشه به عثمان داده بود)، و جنازه ی وی تا مدتی روی زمین مانده بود. تا اینکه سرانجام درحالیکه یک پای او را نیز سگهای ولگرد خورده بودند!،[15] پنهان از چشم مردم، او را در بیغوله ای خارج از بقیع در محلی به نام «حش کوکب» که قبلاً مدفن یهودیان به شمار می رفته اما تبدیل به زباله دانی شده بوده است، دفن کرده اند.[16] (این بود سرانجام شوم همسر دو دختر پیامبرو صحابه بزرگ او که خلیفه سوم مسلمین نیزبود. حالا جنایتکاران حکومت ولایت مطلقه فقیه در نظر بیاورند که خشم ملت ایران عاقبت چه به روز آنها خواهد آورد؟)
توجه داشته باشید که این نارضایتی ها مطلقاً ارتباطی با دیانت و ایمان قلبی عثمان به دین اسلام نمی داشته است. کما اینکه او درهنگام تلاوت قرآن کریم به قتل رسیده است. اهمیت بسیار این واقعه در این است که به ما نشان می دهد که به دلایل سیاسی ی ناشی از دین دولتی و دولت دینی، حتی می توان عثمان، همسر دو دختر پیامبر و یار و یاوراو که خلیفه مسلمین نیز باشد را درخانه خودش ولو در هنگام تلاوت قرآن به قتل رساند و اموال او را غارت نمود!

« رسیدیم به قبر عثمان......، عثمان، خلیفه سوم، نیز به گمان من یکی از قربانیان دنیای آلوده سیاست بوده است. مردی که در آن غوغای حمله به خانه اش در کمال آرامش مشغول تلاوت قرآن بود. او در حین قرائت قرآن نیز به قتل رسید وغریبانه ومظلومانه در بیشه ای متروک در خارج از محدودۀ گورستان مسلمین، بقیع، به خاک سپرده شد. او مسلمانی بزرگ و شایسته بود، اما سیاستمداری ضعیف و بی لیاقت. این که دراین قبر خفته، عثمان "سیاستمدار نالایق" است که می بایست به عنوان "عثمان مرد خدا" در کنار مرقد پدر زن خود، پیامبر اسلام به خاک سپرده شده باشد. او شخصیتی بود درست در قطب مخالف معاویه که مسلمانی بود منافق و سست ایمان اما دولتمردی بزرگ، قدرتمند و شایسته.»[17]

باری در پی شورش مردم و قتل عثمان، هرج و مرج در شهر مدینه گسترش یافته و گروهی از لباس شخصی های صدر اسلام دست به غارت منزل عثمان و بیت المال زده بودند، از این رو برای کنترل هر چه زودترشرایط بحرانی پیش آمده، گروه بیشماری ازمسلمانان به در خانه امام علی رفته و دست به دامان اوشده و وی به خلافت برگزیدند که چگونگی آن نیز از بحث ما خارج است.

و اما از آنجا که حضرت علی در مورد واقعۀ افک به پیامبر گفته بود که: «زن برای شما قحط نیست» و با این سخن، به طورغیرمستقیم حُکم بر احتمال صحتِ رابطۀ نامشروع عایشه با صفوان بن المعطل و خیانتِ زناشوئی او به پیامبرداده بود، عایشه کینه ای سخت از او در دل گرفته بود. لذا پس از به خلافت رسیدن امام علی برای انتقام گیری ازاو، کشته شدن عثمان و عدم قصاص قاتلین او را بهانه قرار داده و شروع به دسیسه و توطئه پردازی برای مخالفت با حضرت علی می نماید. هر چند عایشه خود از مخالفین سرسخت خلافت عثمان به حساب می آمد و بارها آشکارا اظهار داشته بود که: ««اقتلوا نعثلاً فقد كفر « (بز کور(عثمان) را بكُشيد كه كافر شده است»»[18] و یا «او (عثمان) سنت پیامبر را فراموش کرد، و فتنه در میان امت ایجاد می کرد. به خدا بهترین پیکار، پیکار با کسی است (عثمان) که چیزی را که شایستهٔ آن نیست طلب کند» (قابل توجه رهبر معظم رژیم حکومت اسلامی ایران). اما همین اُم المؤمنین این بار جبهه عوض نموده و امام علی را متهم به دخالت درقتل عثمان می نماید. هر چند حضرت علی، فرزندان خود حسن و حسین و غلامش قنبر را برای محافظت از جان عثمان در جلو خانه اوبه نگهبانی گذاشته بود[19] اما این تدابیرافاقه ننموده و مهاجمین از دیوار خانه بالا رفته و عثمان را به قتل می رسانند.

بیشترشواهد و قرائن موجود در روایات گوناگون نشان می دهد که عایشه، معاویه و عمروعاص سه تن ازعاملین بسیار مؤثر در قتل عثمان بوده اند. عایشه مردم را بر ضد عثمان تحریک می کرد (ن ک پاراگراف پیشین)، عمرو عاص در اثناء بالا گرفتن مخالفت با عثمان به نزد او رفته و و از او می خواهد که از آنچه که مردم به او نسبت می دهند توبه کند ولی عثمان زیر بار نمی رود. سرانجام عمروعاص پس از بحث و جدلی بی نتیجه با عثمان از او رنجیده شده و متعاقب آن، مردم را علناً بر علیه او تحریک می نمود.[20]

ومعاویه که عثمان از او کمک خواسته بود نیز، ازیرا که خود طمع خلافت در سر می پروراند؛ به يزيد بن أسد، فرمانده لشکر دوازده هزار نفری خود که طبق درخواست خلیفه اش عثمان می باید هر چه زودتربه کمک او بشتابند، توصیه کرده بود که وارد مدینه نشوند و آن لشکرهم در محلی به نام ذى خُشُب و يا وادى‏القرى‏ اردو زده و آگاهانه دفع الوقت می کند تا اینکه عثمان کشته می شود و معاویه زیرکانه از همین لشکر برای نبرد با امام علی در جنگ جَمَل استفاده می نماید[21] معاویه نامه های تحریک آمیز بسیاری به بزرگان مدینه می فرستد که صرفاً به ذکریکی ازآنها اکتفا می گردد: او در نامه به مروان بن حکم می نویسد و دستور می دهد که:« امور را به دقّت زير نظر بگيرید، خونخواهى عثمان را آشكار كنيد و مردم را به سوى آن بخوانید و اذهان عمومى را بر ضد على‏بن ابیطالب، مشوش نمايد.»[22] البته باید اذعان داشت و پذیرفت که همۀ این مسائل از قواعد بازی "دنیای آلوده به همه چیزسیاست" می باشد، لذا معاویه همان کاری را انجام داده که هرسیاستمدار برجسته ای می بایست انجام می داد. کما اینکه درحال حاضرنیزحکام فعلی ایران برای حفظ قدرتِ بادآوردۀ خود، دست به انجام اقداماتی زده و کماکان می زنند که آب توبه بر سر معاویه و فرزندش یزید می ریزد. اما معاویه و یزید دست کم جا نماز دیانت آب نمی کشیدند! لذا بدون توجه به تعصبات مذهبی، من بالشخصه معاویه را یکی از برجسته ترین سیاستمداران و دولتمردان تاریخ اسلام می شناسم و آنچه که او در کمال تأسف بر سر امام علی آورد، لازمۀ نبرد قدرت در دنیای سیاست می بوده است و نه صرفاً به قصد مخالفت با اسلام و یا خاندان پیامبر اکرم. به عبارت اولی او با خلیفه وقت بر سردستیابی به قدرت مطلقه می جنگید و نه با امام علی ی داماد و پسرعم پیامبر!

خوب نگاه کنید و ببینید و به دقت بخوانید که خلیفه مسلمین جهان در صدر اسلام فقط درحدود پنجاه سال پس ازرحلت پیامبر اکرم چه می سُراید:
دَعِ الْمَساجِدَ لِلعُبّادِ تَسْكُنُها وَ اْجِلْس عَلي دَكَّهِ الْخَمّارِ وَ اسْقينا
اِنَّ الَّذي شَرِبا في سُكْرِهِ طَرِبا وَ لِلْمُصَلّينَ لا دنيا ولادينا
ما قالَ رَبُّكَ وَيْلُ لِلَّذي شَرِ با لكِنَّهُ قالَ وَيْلُ لِلْمُصَلّينا مساجد را بگذار برای عابدان و دینداران تا در آن مسکن گزینند بیا و بنشین بر سر بساط شراب ما و ساقی باش آن که شراب می نوشد، در مستی خویش وجد و نشاطی دارد حال آنکه نمازگزاران را نه دینی است و نه دنیایی
زیرا پروردگارت هرگز نگفته است وای بر شراب خواران بلکه گفته است وای بر نماز گزاران!؟ (یزید بن معاویه)
برگردیم به نقل روایت دیگری از طبری، نعمان بشیر، پیراهن خونی عثمان و انگشت بریده شدۀ دخترش نائله (در منابع دیگری "همسر عثمان" ذکر شده و نه دخترش) را با خود به شام به نزد معاویه می برد. معاویه نیز که خود داعیه خلافت در سرداشت و از قتل عثمان قلباً خوشحال می بود به منظور تحریک کردن و شوراندن مردم برعلیه امام علی که مانع خلیفه شدن او به شمار می رفت، هر روز پیراهن خونی عثمان و انگشت بریده نائله را برمنبرمی گذاشت و به سبک آخوند های امروزی که ذکر مصیبت کربلا می گویند، مصیبت خوانی می کرد و «مردمان شام می شنیدند و به شدت می گریستند و اظهار دلسوزی می نمودند. تا اینکه جماعتی از آنان هم قسم می شوند که تا هنگامی که کشندگان عثمان و همدستان آنها را نکشند، نخسبند و سر نشویند».

عایشه نیر در مدینه همین نقش را بازی می کرد. ولی هنوز روشن نیست که چرا و به چه دلیل امام علی که او را به راستی می توان "دُژخیم عدالت"[23] نامید، ازیرا که در راهِ کشتن و سربریدن به منظور اجرای عدالتِ اسلامی ازهیچکس و هیچ چیز خوف و ملاحظه ای نداشته است ولو آنکه طرف مربوطه، ام المؤمنین همسر پیامبر بوده باشد و یا حتی کسانی که به او مقام اولوهیت می بخشند! زیرا آنها را هم در چاه پر دود و آتش می اندازد و هلاک می نماید. شگفتا که این چنین شخصیتی حاضر نگردیده است که عاملین قتل عثمان را مجازات و قصاص نماید!؟ او دردفاع از تصمیم خود می گفته است که: «چندین کس را به خون یک تن نمی توان کشت» اما در کمال شگفتی در مجازات قاتلینِ یار نزدیک خود "عبدالله بن خباب" خشونتی بی سابقه به خرج می دهد و می گوید: «به خدا اگر همه مردم روی زمین به کشتن عبدالله اقرارکنند، همه را از دم شمشیر می گذرانم و یک لحظه در این کار درنگ نخواهم کرد»[24] مخالفین حضرت علی نیز به تحریک عایشه، معاویه و عمروعاص مکرراً خواستار مجازات قاتلین عثمان می گردیدند و خودداری امام علی از قصاص آنها را در شیپور تبلیغات خود دمیده و او را محرک و عامل اصلی قتل عثمان می نامیدند.

عَلم کردن پیراهن خونی عثمان و تحریکات و دسیسه های جنبی بر محور آن، سرانجام موجبات بروزجنگِ خونین جَمَل (شترنر) را درروز یکشنبه، هیجدهم جمادی الاولی سال 36 هجری قمری را فراهم می آورد. جنگی که به ظاهر به جهت خونخواهی عثمان و قصاص قاتلان او بر پا شد ولی در اصل نبردی بود از برای انتقام گیری از سوی عایشه و هموار ساختن راه خلافت از سوی معاویه.

اهمیت ویژه این جنگ آن بوده که نخستین جنگ داخلی و برادر کشی در بین مسلمانان و یاران پیامبر اکرم در تاریخ اسلام محسوب می گردد، در یک سوی میدان ام المؤمنین، طلحه و زبیر و در سوی دیگر میدان امام علی، عمار یاسر، مالک اشتر و محمد بن ابی بکر. درآن جنگ که در ناحیه ای به اسم حزیبه در حاشیه بصره فعلی میان سپاهیان امام علی و قشون عایشه روی می دهد؛ عایشه به روی شتر نری به نام "عسگر" سوار بوده، به همین جهت آن نبرد به جنگ جَمَل موسوم می گردد. چگونگی آن جنگ را وامی گذاریم به زمانی دیگر. اما سرانجام پس از یک نبرد خونین که آمار مختلفی از کشته شدگان آن ارائه گردیده است که حد متوسط آن حدود هفتهزار نفر از سپاه علوی و هیجده هزارنفر از لشکریان عایشه (از جمله یاران نزدیک پیامبر طلحه و زبیر) می باشد؛ جناح عایشه شکست می خورد و خود او به اسارت امام علی در می آید که حضرت علی وی را با احترام تمام به مدینه روانه می نماید.

و بدینسان " پیراهن عثمان" یا به قول عرب زبانها "خمیص عثمان" وارد فرهنگ عامه می گردد.

به سبب همین آشوبگری ها برعلیه حضرت علی می باشد که نام عایشه همسر پیامبر ملقب به ام المؤمنین (مادر مسلمانان - ازیرا که هیچ مسلمانی نمی تواند با او، یعنی با مادر خود ازدواج نماید.) درفرهنگ شیعه و ایرانیان نامی چندان مورد احترام نمی باشد و بیشتر به زنان و دختران فتنه برانگیزاطلاق می گردد؛ به همین سبب کسی نام عایشه را بر دختر خود نمی نهد!گئومات----------------------------------------------------------------------------
دروازه قبرستان بقیع همیشه باز نیست. بلکه روزی دو بار یعنی پس از نماز صبح و نماز عصر دروازه را می گشایند و یا هرگاه میتی را برای خاکسپاری به آنجا می برند. به طور کلی ورود بانوان به قبرستان بقیع ممنوع است!؟ در حال حاضر نیز به حجاج ایرانی (کلاً شیعیان) اجازه نمی دهند که مانند آنچه که در عکس بالا سمت چپ می بینید، تا نزدیکی قبور چهار امام شیعه بیایند. بلکه آنها را با بی احترامی و اهانت کامل در حدود ده بیست متری آن قبور نگه می دارند. من شخصاً، علت این رفتار ناپسند را (به عربی) از یک شُرطی عربستانی که ترکه به دست، با توهین و دشنام، حجاج ایرانی را در یک محل متوقف می کرد، پرسیدم. او که مرا به دلیل تکلم به زبان عربی، غیر ایرانی می پنداشت، ضمن نثار چند دشنام عربی آبدار به ایرانی ها!؟، گفت: آخر این مجوس ها! خاک اطراف آن قبور را در کیسه کرده و با خود می برند! برای همین است که اطراف این قبور گود تر از سایر نواحی بقیع می باشد!!!
پیامبر اسلام در مرگ فرزندش ابراهیم بسیار گریست و بی تابی نشان داد، به طوری که مورد سرزش اصحاب و مردم قرار گرفته و به او گفتند: تو که ما را صبر می فرمودی و همه جا نمونۀ صبر و ثبات بودی، پس این گریۀ بی تابی (در مرگ پسرچهار ساله ات ابراهیم) چیست؟ فرمود: «دل می سوزد و اشک می ریزد، و جز آنچه خدا پسندد نگویم».[25] (آنوقت ساده لوحان به زیارت قبوربزرگان دین اسلام می روند و نذر و نیاز می کنند و دخیل به ضریح می بندند که آنها بیمارانشان را شفا بدهند و مشکلاتشان را حل نمایند!؟ عملی که آن بزرگان گرانقدرحتی در زمان حیاتِ خویش نیز قادر نبوده اند برای نجات جان عزیزان خود انجام بدهند. برای نمونه اگر پیامبر گرامی می توانست، می بایست حداقل جان یکی از چهار پسر خود -قاسم، طاهر، طیب و ابراهیم - را نجات می داد که عاص بن وائل به آن بزرگوار لقب توهین آمیز "ابتر" -بی عقبه و بی وارث- ندهد. و موجب نزول آیات عتاب آمیز یک تا سه سورۀ کوثرفراهم نگردد.)

به طور کلی مسلمانان اهل سنت زیارت اهل قبور را چندان پستدیده نمی دانند و ندرتاً به گورستان می روند. فرقه وهابی حاکم برعربستان سعودی نیزعلاوه بر آن، اصولاً با تقدس بخشیدن به قبور بزرگان صدر اسلام و هر قبر دیگری مخالف است و آنرا نوعی بت پرستی می شمارد که بیراه هم نمی گوید!؟ آل سعود که در سال 1344 هجری قمری بر عربستان تسلط کامل یافت به استناد فتوای متفکر و مُفتی مشهور وهابیون، ابن تیمیه و شاگرد معروف او، ابن قیّم مبنی بر اینکه:«ویران کردن بنایی که روی قبور ساخته شده، واجب است و پس از قدرت بر ویران کردن آن، باقی گذاشتن آنها به همان صورت، حتی یک روز هم جایز نیست»؛ در تاریخ هشتم شوال همان سال (1344ه ق) کلیه گنبد و بارگاه های موجود در بقیع را با خاک یکسان نمودند. از آنجا که در آن فتوا، بنای موجود بر هیچ قبری استثناء نشده است، اگروهابیون آل سعود جرأت می کردند و از واکنش جهان اسلام نمی ترسیدند، حتی گنبد و بارگاه مرقد پیامبرگرامی اسلام و در کنار آن قبور ابوبکر و عمر را نیز تخریب و به صورت ساده ای در می آوردند! این طرز تفکر را مقایسه کنید با مرده پرستی مذهب تشیع که از آن صرفاً به جهت گسترش خرافات و پیشبرد مقاصد مالی و شخصیتی آخوند های شیعه استفاده ابزاری می گردد. البته نه دیگر در حال حاضر که جملگی روحانیون سهامدار چاههای نفت و گازو کارخانجات و معادن فلزاتِ متعلق به ملت ایران می باشند و اکثراً اریستوکرات های عصر حاصر در ایران اسلامی.
بعد مردن تربت ما را عمارت گو مباش بر سر قبر شهیدان گنبد گردون بس است -----------------------------------------------------------1- عثمان = بچه اژدها. مار یا بچه مار (لغتنامه دهخدا) 2- حدوداً بین سالهای 570 تا 573 میلادی. 3- قرشي، علي اكبر؛ قاموس قرآن، ج 1، ص 233 4- . راغب اصفهاني؛ مفردات، ترجمه غلامرضا حسيني، ج 2، ص 315 و 314 5- قاموس قرآن، پيشين، ص 75 6- عبد شمس برادر هاشم نیای پیامبر اسلام است.هر دو از فرزندان عبد مناف هستند که نیای تمامی شخصیت های ریز و درشت اسلام می باشد. 7- خرمشاهي، بهاء الدين؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي، ج 1، ص 392 8- طباطبائي، محمد حسين؛ تفسير الميزان، ترجمه، محمدباقر موسوي همداني، ج 13، ص.247 9- رقیه و ام کلثوم ابتدا همسران دو پسر ابولهب بودند که پس از بعثت به دستور ابولهب که سرشناس ترین دشمن پیامبر بود، طلاق داده شدند.10- مروج المذهب، ج 2، ص 412. 11- تاریخ خلفا، صص 129 تا 137. 12- ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 69. 13- فرهنگ کوچه، شاملو، به نقل از طبری. باید اضافه کنم که درسایراسناد، نام اشخاص دیگری به عنوان قاتلین عثمان ذکر گردیده است. 14- عباس خلیلی مدیر و نویسنده روزنامه اقدام در طی مقاله ای مجله اطلاعات هفتگی. 15- کتاب عایشه بعد از پیغمبر، کورت فریشلر، برگردان ذبیح الله منصوری، صص 407 تا 410. متاسفانه هیچ یک از کتبی که توسط مرحوم ذبیخ الله منصوری به فارسی ترجمه شده اند از جهت اصالت منبع قابل استناد نمی باشند مگر آنکه نسخه اصلی و ترجمه نشدۀ آن خوانده شود. 16 - تاریخ طبری، ج 3، ص 6.- زندگانی امام حسین، ص 40. 17 - کتاب سرگشته در میقات، اندر پی خسی در میقات، م. اردوان، ص 291. 18- محمد بن جرير طبرى، تاريخ الامم و الملوك، ج 3، ص 477. 19- نهج البلاغه ص 127. 20- روضة الصفا، ج 2، ص 731. 21- ابوزيد عمربن بن شَبَّة، تاريخ المدينة المنورة، ج 4، ص 1289 22- شرح نهج البلاغه‏ى ابن أبى الحديد معتزلى، ج 10، ص 236، 23- عنوان کتابی در مراحل چاپ. 24- مقدمه ای در اسلام شناسی، میرفطروس، ص 103 به نقل از الفصل فی الملل ج 4، صص 100 و 102. 25- کتاب سرگشته در میقات، اندر پی خسی در میقات، م. اردوان، ص 292

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire