samedi 23 février 2013

تأملی در نامه خادمان رهبر به محمد مُرسی

تأملی در نامه خادمان رهبر به محمد مُرسی

محمدعلی مهرآسا


iran-emrooz.net | Mon, 18.02.2013, 14:38


از سوی ۱۷ تن از خادمان و چاکران و چاوشان حضرت رهبر و دانش آموختگان حکومت اسلامی به نام استادان دانشگاه که هر یک به نوعی در چند پست مشغول کارند؛ و در واقع چندین دُم گاو را در دست می‌فشارند؛ و اغلب مشیر و مشارند، و از مهره‌های بالای حکومت محسوب می‌شوند، نامه‌ای به گویش عربی خطاب به آقای «محمد مرسی» رئیس جمهوری کشور مصر نوشته شده و برایش فرستاده‌اند تا به نصایح موجود در این نامه گوش هوش بسپارد؛ و پند این ناصحان را به کار بندد؛ و کشور مصر را به همان راه و روشی که حکومت اسلامی ولایت فقیه، کشور ایران را در این ۳۴ سال نگه داشته و به این روز فلاکت و فقر انداخته است، درافکند تا کشور مصر نیز به مانند ایران مزه‌ی این همه ترقی و شکوفائی سرسام آور و محیرالعقول را بچشد. به یقین مقام معظم رهبری نیز این نامه را دیده و متن آن را پسندیده و شاید تصحیح کرده و با صلاحیّت و اجازه او این نامه به مقصد فرستاده شده است.
ترجمه فارسی این نامه را جراید و خبرگزاری‌های ایران به چاپ سپرده و منتشر کرده‌اند و در دسترس است. این ۱۷ رجل که نام‌هایشان در پاراگراف زیر آمده است، همه تقریباً از یک قماشند؛ و یکدست و یکسان از گونه‌ی قشری‌های مذهب شیعه و متعصبان ذوب شده در ولایت بوده و هر ۱۷ نفر با خصائص و خصائل اسلامی - شیعی چنان منورند که هم از سیمایشان برق دین می‌درخشد و بر گرد سرشان‌هاله نور می‌چرخد؛ و هم در بارگاه حضرت خلیفه و رهبر حکومت اسلامی جا و مقامی بس والا دارند.

این نامه به امضای آقایان دکترعلی اکبر ولایتی(استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی)‌ دکتر غلامعلی حدادعادل (نماینده مجلس و رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی) آیت الله دکترسید مصطفی محقق داماد(استاد حقوق فقه و فلسفه اسلامی) دکتر احمد احمدی (استاد سابق دانشگاه تهران) دکتر سعید رضا عاملی (استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران) دکتر جلیل تجلیل (استاد نمونه دانشگاه) دکتر سید علیرضا مرندی(نماینده مجلس و استاد برتر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) دکتر صادق آئینه‌ وند(استاد نمونه تاریخ اسلام) دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی (موسس موسسه حکمت و فلسفه ایران)دکتر فرهاد رهبر(رئیس دانشگاه تهران)دکتر رضا روستا آزاد (رئیس دانشگاه صنعتی شریف) دکتر غلامرضا اعوانی (استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی) دکتر کریم مجتهدی(استاد فلسفه دانشگاه تهران)دکترمحمد رضا گنجعلی (رئیس پردیس علوم دانشگاه تهران) دکتر محمد رضا مخبر دزفولی(دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی) دکتر محمدعلی معلم دامغانی(رئیس فرهنگستان هنر) و دکتر منصور خلیلی عراقی (رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران) رسیده است.
نامه با «به نام خداوند حکیم و توانا» همراه با سلام آغاز می‌شود؛ و ضمن تبریک به مناسبت پیروزی ملت مصر در براندازی حکومت استبدادی و ظالم رژیم پیشین آن کشور؛ و تبریک به مناسبت موفقیّت آقای مرسی در انتخابات ریاست جمهوری، به پند و اندرز حکیمانه در یازده بند ادامه یافته و حاصل سخن و اندرزشان این است که تجربه 34 سال کشورداری اسلامی در ایران را به آن عالیجناب نشان دهند؛ و به او تفهیم کنند راه را آنگونه که حکومت اسلامی ایران رفته است برود. به این ترتیب محض رضای الله و به دستور«امر به معروف و نهی از منکر»به آقای محمد مرسی مؤمنانه نصیحت کرده‌اند تا آن حضرت و ملت مصر دین اسلام را کوکب هدایت کرده و به کج راهه و خطا دچار نشوند؛ و همان راه و روشی را برگزینند که سران حکومت ایران در این ۳۴ سال با آن کشور را به قهقرا برده‌اند. یعنی با این تصور که آقای مرسی گویا از دین اسلام بی خبر و نا آگاه است، راهکاری را بر طبق سنت رایج در ایران در پیش پای آقای مرسی گذاشته اند؛ و سخاوتمندانه تمام تجربیّات و کارائی‌های این مدت 34 سال را در اختیار او نهاده و چاه و راه را به او نشان داده اند!
حضرات ۱۷ سوار دشت خودخواهی و خود بزرگ بینی که همه بدون استثنا از معمم و کلاهی عنوان «دکتر» را در پیشاپیش نامشان زینت داده‌اند، به محمد مرسی درس خوانده جامع الازهر مصر، درس دینداری و توسل و تمسک به حبل المتین دین را پیشنهاد کرده و از او که سخنرانی خود را در ایران با نام خلفای راشدین اسلام تسنن آغازید و مشتی بر دهان آیات عظام شیعی کوبید، خواسته‌اند در سیاست و کشور داری از ایدئولوژی اسلام به کمال معنی استفاده کند. زیرا سخن‌هایشان بر طبق متن نامه چیزی جز اندرز برای گرویدن به اسلامی که مورد توجه ۱۷ نفر ثناگوی رهبر خامنه‌ای باشد نیست و در واقع به مرسی هوشدار می‌دهند که روش و کنش او در دولتداری، اسلامی نیست؛ و مصر باید به شیوه اسلامی اداره شود.
به عنوان نمونه من از هر بند این پند نامه‌ی یازده ماده، تنها یک یا دو جمله را می‌آورم که با وجود درازای نوشتار، الزامی است. نوشته‌اند:
۱- جهانِ موسوم به پیشرفته، ازتوفیقات زیادی برخوردار بوده است که به علت عدم برخورداری از ایمان به کتاب و حکمت الهی ... با بحرانهای بسیاری مواجه بوده...
۲- امروز جهان غرب به اهمیّت و جایگاه دین هم در... تأکید دارد
۳- دین، و به طور خاص اسلام مرجع حل مسائل و مشکلات و... جهان است.
۴- آغاز و سرانجام همه کارها منتهی به خداست... و بعد دو آیة از سورة هود و سورة انعام را برای تأیید ادعا آورده‌اند.
۵- دیدگاه‌های انسان محورانه پاسخ جامعی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان نیست و...
۶- اصل و حقیقت ولایت، متعلق به‌ خدا و رسول خدا و اولیاء خدا است و بهترین مسیر و سبک زندگی، مسیری است که برگرفته از ولایت الهی باشد. حکومتی که در ذیل و مسیر ولایت الهی سیاستگذاری، نهادسازی و برنامه‌ ریزی کند، قطعا به صلاح و سعادت دست پیدا خواهد کرد و مرجع رشد و ترقی خواهد بود...
۷- اسلام بزرگترین ودیعه و منت الهی بر بشریت است که درک حقیقت آن منجر به‌ سلامت، سعادت و آسایش جاودانه می‌شود...
۸- جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز با اندیشه محوری حضور اصول اسلام در کلیّت نظام و همه روندهای مدیریّت اجرائی، قانونگذاری و امور قضایی مسیر خود را آغاز نمود و بنیان حکومت را بر اسلام عزیز[!] استوار کرد...
۹- مهمترین اصل قانون اساسی اصل اول و دوم آن است که درآن برابتناء جمهوری اسلامی ایران به اصول اعتقادی و قوانین اسلامی تصریح شده است.
۱۰- طی ۳۴ سال مجاهدت، تلاش و تدبیر و مبارزه بی‌امان با استکبار جهانی و دشمنان اسلام و مسلمین در سطح بین‌المللی، دستاوردهای گرانقدری به دست آمده است...
۱۱- در توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عمرانی اقدامات برجسته و خیره کننده‌ای صورت گرفته است...امروز جمهوری اسلامی ایران با تمسک به اسلام و بهره مندی از رهبری حکیمانه و الهی امام خمینی و آیة الله العظمی خامنه‌ای مفتخر است که ضمن فقر‌زدایی و محرومیتزدایی از مناطق روستایی و شهرهای محروم ایران، جایگاه وزینی را در حوزه علم و فناوری به دست آورده که به مواردی از این دستاوردها ذیلا اشاره می‌شود.
****
نخست به این یازده ماده خوب دقت کنیم که حضرات چگونه بی دلیل و مأخذ ادعا می‌کنند که دنیای پیشرفته به علت بی مهری به دین(از هرنوعش) چنین گرفتار و درمانده است. چه نوع درماندگی؟ لابد از این نوع که دلارش چنان گران شده که سر از 4500 تومان می‌زند... یا کاوشگرش در سطح کره مریخ به تحقیق در مورد خاک و آب و هوای آن کره مشغول است...بعد از حکومت ولایتی و ولایت حاکم می‌گوید و متوقع است که کشورهای آزاده و مردمسالار جهان همه برای خود رهبری از گونه خامنه‌ای مستبد و احمق بتراشند؛ و ولایت امر بسازند؛ و به امر ولایت مشکلات و مسائل زندگی را حل کنند.

سپس یک و نیم صفحه را به دروغهائی اختصاص داده‌اند که حاصل حکومت دینی در این سه دهه است؛ و تنها بر روی کاغذ روزنامه‌های چاپ ایران و یا از راه میکروفونهای کذّاب صدا و سیمای حکومت اسلامی شب و روز به ذهن عوام الناس ایران فرو می‌کنند. آن دروغها که بیشترش ادعاهائی بود که از هنگام آغاز به کار احمدی نژاد به میان آمد؛ و از کشف داروی ضد ایدز و ضد سرطان، تا هواپیمای رادارگریز و فرستادن میمون به فضا را شامل می‌شد، روز به روز بیشتر خودنمائی کرده و حضرات را رسوا می‌کند. هم اکنون در اغلب بیمارستانهای دولتی به جای داروی اصلی و جهانی بیهوشی، از یک نوع داروی چینی استفاده می‌شود که در شکار حیوانات با سوزن مخصوص به بدن حیوان شلیک می‌کنند تا حیوان بی هوش شود. این موضوع را روزنامه‌های خود حاکمیّت رو کردند و نوشتند.
آنگاه این هفده سوار سرنوشت با وقاحت خطاب به آقای مرسی از او می‌خواهند که از تجربیات 34 ساله ایران اسلامی کمال استفاده را ببرد و از اندیشمندان اسلامی ایران به عنوان مستشار و راهنما دعوت کند تا مردم مصر را به همان فلاکتی دچار کنند که مردم بیچاره ایران را مبتلا کرده‌اند. و چنین ادامه داده اند:
جناب آقای مرسی!
به طور حتم اندیشمندان مسلمان ایرانی آمادگی دارند تجربه و توان علمی خود را در اختیار دولت و ملت شریف مسلمان مصر قراردهند؛ و براین باورند که در سایه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (الحجرات - ۱۰) ظرفیت‌های بزرگی در جهان اسلام وجود دارد که می‌تواند منشاء نجات، صلاح و سعادت جهان شود. ایجاد تفرقه مذهبی و فرقه‌ای در جهان اسلام، فتنه بزرگی است که با اشکال مختلف از ناحیه دشمنان مشترک اسلام و مسلمین برنامه ریزی و تحریک می‌شود.
با توجه به موارد مذکور به‌ جنابعالی که از ظرفیت اعتقادی و حکمت و اندیشه عمیق برخوردار هستید و در راس کشوری قرار گرفته‌ اید که میراثد‌ار تمدن عظیم اسلامی است، توصیه می‌کنیم، مبنا و الگوی قطعی و عملی مدیریت کشور را بر پایه اسلام عزیز قرار دهید و مقاصد فشارهای بین‌المللی و فضاهای به‌ اصطلاح روشنفکری متاثر از رویکرد‌های منزوی کننده دین از عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد را مطمح نظر قرار ندهید. مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ وَالَّذینَ یَمکُرونَ السَّیِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَدیدٌ وَمَکرُ أُولئِکَ هُوَ یَبورُ (الفاطر- ۱۰)
این بیان همان سخنان نسنجیده و بی پایه‌ی احمدی‌نژاد است که بارها ادعا کرده است حاضریم مدیریّت جهان را برعهده بگیریم. این دانش آموختگان ذوب در ولایت نیز با همان بار وقاحت و بی شرمی، از رئیس کشور مصر می‌خواهند برای رسیدن به دستاوردهای ایران، دانش وران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را که دسته دسته از ایران می‌گریزند، روانه‌ی قاهره کند تا کشور مصر را نیز به فلاکت و ذلالت ایران اسلامی دچار کنند.
به حقیقت رهبران مسلمانان شیعی ایران در این ۳۴ سال جوهر و درونمایه‌ی مذهب شیعه را به درستی و به کمال به ایرانیان و دیگر مردمان جهان نشان داده اند؛ و ذات ستمکار و بیدادگر و دروغ پرداز دین و مذهب را از هرلحاظ معرفی کرده‌اند. این نابخردان یا نمی‌دانند و یا می‌دانند و چشم بر حقایق می‌بندند. فساد اخلاقی، گرانی اجناس و تورم 50%، فقر کشنده‌ی حاصل از گرانی و تحریم اقتصادی، بیکاری با رقم ۲۰%، فرار مغزها و سرانجام فحشا و صدور دختران و زنان به شیخ نشینهای عربی و... همه حاصل و نتیجه‌ی 34 سال حکومتی است که می‌خواهد مدیریّت جهان را دردست بگیرد و نخست از کشور مصر آغازیده است؛ تا رئیس جمهوری مصر از آن نمونه برداری کرده و چنین جهنمی را به الگوی رفتار خود برای کشورداری تبدیل کند.
من تردید ندارم که این نامه با صلاحدید مقام معظم رهبری تهیه و تنظیم شده است و تمام متن آن را رهبر حکومت اسلام تشیّع علوی پسندیده و تأیید کرده است؛ و حتا شاید بخش بزرگ نوشته انشای خود رهبر باشد. زیرا ۱۷ نفر امضاکننده یا مشاوران او هستند و یا قوم و خویشان و دست بوسان.
نوشتن این چنین نامه‌ای آن هم با چنین لحن و متنی که از قله‌ی رفیع خود بزرگ بینی صادر شده است، در وهله نخست برای پوشاندن عیبهای حاکمیّت و بزرگ جلوه دادن حکومت اسلامی ایران از جانب ۱۷ نفر از افراد فرهیخته‌ی- به زعم خودشان- دستگاه ولایت فقیه است؛ آن هم در چنین زمانی که جهان آزاد حکومت ایران را در تنگنای تحریمی کشنده قرارداده و آن را رهبر تروریسم معرفی کرده است؛ و فقر و گرانی معیشت در کشور بیداد می‌کند. و در مرحله‌ی بعد، این همه پند و تذکر دینی به رئیس حکومت بزرگترین کشور عربی - اسلامی سنی مذهبی که به یقین بهتر از سران حکومت ایران و رهبر معظمش اسلام را می‌شناسد و باور دارد، نوعی توهین به محمد مرسی و پرتاب تیر تحقیر به سوی او است. البته شاید نوعی معامله به مثل بوده و به خاطر رفتاری باشد که درتهران به هنگام کنفرانس سران کشورهای اسلامی در مراسم تحویل ریاست کنفرانس از او سر زد و سران حکومت ایران را به گونه‌ای روشن تحقیرکرد.
این نامه نمی‌تواند اندرزنامه در مورد دین اسلام و تلاش در شناسائی دین به یک مصری فارغ التحصیل جامع الازهر و برای به راه راست آوردن محمد مرسی باشد. زیرا او سنی مذهب است و می‌داند مذهب شیعه نوعی بدعتگذاری در دین و لاجرم شرک است و گوش به تعلیمات دینی چند پزشک و مهندس و فقیه شیعی نمی‌دهد.
هم رهبر و هم این هفده دستاموز رهبر می‌دانند که محمد مرسی مسلمانی معتقد است؛ و اسلام را بهتر از آقای دکتر ولایتی می‌شناسد؛ و بنابراین، به قرآن نیز که به زبان مادری او نوشته شده است بیشتر آگاه است. پس این گونه پند و اندرزها از اوج خودخواهی، برای تقویّت میزان اعتقاد دینی آقای مرسی نمی‌تواند باشد؛ بل جدا از تحقیر و خودخواهی، مقصود و منظور حضرات از این نامه نویسی، نوعی عطف توجه آقای مرسی به مسئله‌ی کشوری است به نام سوریه. هفده نفر استاد و دکتر در رشته‌های گوناگون و همه متعصب قشری در مذهب شیعه، در این نامه‌نگاری دو هدف را نشانه گرفته‌اند.
نخست، می‌خواهند حکومت کشور مصر از دشمنی با بشار اسد دست بکشد و از حمایت مردم آزادیخواه سوریه صرفنظر کند. آوردن آیة انمالمؤمِنون اِخوة... (به درستی که مسلمانان برادرند...) به همین منظور است که محمد مرسی مسلمان از دشمنی با بشار اسد مسلمان دست بکشد و در این جنگ داخلی و ملی در سوریه، از مخالفان اسد حمایت نکند. حکومت اسلامی ایران سقوط بشار اسد را به سقوط خود پیوند زده است و هراسش از این است که پس از بشار اسد نوبت آقای علی خامنه‌ای باشد... در همین زمینه، یکی از آخوندها به نام طائب - وابسته به سپاه پاسداران - وقیحانه گفته است:«برای ما سوریه مهمتر ازخوزستان است. زیرا اگر سوریه برود ما نمی‌توانیم آن را باز پس گیریم؛ ولی اگر خوزستان برود می‌توانیم ...» چنین گفته‌ای در یک حکومت ملی حکم خیانت دارد و گوینده اش را باید محاکمه کرد. اما در ایران چنین خائنی معزز و محترمتر می‌شود...
حاکمیّت ایران به این علت که اگر نامه‌ی ۱۷ پرده‌دار ولایت از جانب حکومت باشد جنبه سیاسی خواهد یافت ولی از سوی ۱۷ استاد دانشگاه کاری فرهنگی تلقی می‌شود، چنین کنش و واکنشی را مذبوحانه نسبت به رئیس جمهوری مصر از خود نشان داده است.
دوم با این نامه نگاری مقصودشان نشان دادن گونه‌ای و گوشه‌ای از باغ سبز آشتی با کشوری است که با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، دومین کشور پس از اسرائیل بود که خمینی روابطش را با آن قطع کرده و آن حکومت را در زمره دشمنان ایران و اسلام بخش بندی کرد.
اما به گمان من، این ۱۷ نفر ابواب جمعی رهبر، آب در‌هاون می‌کوبند و چنین نامه‌ای با این متن و این همه پند و تذکر، به جای ایجاد دوستی، تولید نفرت و دشمنی بیشتر می‌کند و مخاطب نامه، آن را توهینی به خود و ملت خود تلقی خواهد کرد.
کالیفرنیا دکتر محمدعلی مهرآسا
17/2/2013

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire