jeudi 28 février 2013

محكوم به اعدام نابغه مه‌آفرید امیرخسروی

محكوم به اعدام نابغه
روزنامه قانون - 30 بهمن 1391


سرانجام پس از ماه‌ها صبر و دلهره و همان‌گونه که انتظارش هم می‌رفت دیوانعالی کشور حکم اعدام مه آفرید امیرخسروی متهم ردیف اول پرونده معروف به اختلاس 3000 میلیارد تومانی را تایید كرد و او از دیروز در انتظار لحظه‌ای است که به وی اطلاع دهند فردا او اعدام خواهد شد و وصیت نامه اش را نوشته، آخرین دیدار را با همسر و فرزندانش انجام داده و سپس به‌سوی چوبه دار گام برمي‌دارد. آقای مه‌آفرید امیرخسروی درحقیقت مدیرعامل و رئیس گروه امیرمنصور آریا ست. یادمان می‌آید که ماجرای موسوم به اختلاس «سه هزار میلیارد تومانی» ظرف چندماه چه موجی در کشور به راه انداخته بود. از جمله پای جریان به‌اصطلاح «انحرافی» و آقایان خاوری و جهرمی‌روسای بانک ملی و صادرات هم به میان آمده بود. ظرف چند ماه حجم انبوهی مطالب پیرامون متهمان پرونده سه هزار میلیارد تومانی در مطبوعات، سایت‌ها و رسانه‌های دولتی و غیردولتی گفته و نوشته شد. آقای خاوری رئیس بانک ملی به کانادا گریخت و آقای جهرمی‌رئیس بانک صادرات به همراه یکی، دو مسئول ارشد بانکی دیگر هم برکنار شدند و پس از ماه‌ها شایعات سرانجام دادگاه متهمان سه هزار میلیارد تومانی به صورت علنی با آب و تاب و سر و صدا و تبلیغات بسیار و زیر نورافکن و پروژکتور ده‌ها چراغ و دوربین فیلمبرداری تشکیل شد. قوه قضايیه مصمم بود تا حداکثر بهره‌برداری تبلیغاتی و سیاسی‌اي را از جریان محاکمه سه هزار میلیارد تومانی ببرد. می‌خواست ضربه و لطمه اجتماعی و سیاسی را که ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بر نظام و اعتبار آن وارد کرده بود با تبلیغات و سروصدا پیرامون دادگاه جبران نماید. بنابراین دادگاه از همان ابتدا مي‌خواست تا نشان داده شود که مفسدین اقتصادی بزرگ، توطئه‌گران، ستون پنجم دشمن، و این دست عوامل اکنون در پنجه عدالت گرفتار آمده‌اند و قوه قضايیه با شجاعت، با شهامت، با قدرت و اقتدار بدون ترس، بدون تذبذب، بدون اغماض و واهمه از این موجودات خطرناک، قدرتمند و خون‌آشام که سه هزار میلیاردتومان از بیت‌المال را خورده‌اند و برده اند به اعمال پلید آنان رسیدگی می‌کند و بعد هم بالطبع آنان را به اشد مجازات خواهد رساند تا همگان بفهمند که نظام قضایی ما چقدر پاک است، چقدر عاری از فساد است، چقدر مقتدر است و چگونه برای دفاع از بیت‌المال و بازپس گرفتن حقوق مردم از حلقوم آن عناصر پلید آنان را کیفر خواهد داد. بیشترین هدف دادگاه درحقیقت مجاب كردن مردم کوچه و بازار بود که آن وصله‌ها و تهمت‌های ناجوانمردانه‌ای که دشمنان به نظام وارد کرده بودند چقدر نادرست ‌بوده. بنابراین تلاشی بود برای جبران مافات سیاسی. در پایان هم همان‌گونه که انتظار می‌رفت با صدور احکام اعدام برای پنج متهم ردیف اول به اتهام «مفسد فی‌الارض» بودن، دادگاه به رسالت ملی، اسلامی‌و تاریخی خود پایان داد.
اما و با کمال تاسف و تاثر بايد گفت که آن دادرسی بیش از آنکه برای کشف حقیقت و رسیدگی به عدالت باشد، اصراری بود برای اثبات گناهان کرده و ناکرده گروه امیرمنصور آریا و تطهیر دامن نظام از شایعات و مطالب ناروایی که بر سر زبان افتادن ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بوجود آورده بود. بعد از صدور حکم اعدام در برخی از روزنامه‌ها و سایت‌ها یک خبر کوتاه آمده بود مبنی بر اینکه متهم ردیف اول یعنی آقای مه‌آفرید امیرخسروی یک لایحه دفاعیه مشتمل بر 50 صفحه در دفاع از خود نسبت به اتهامات وارده تقدیم دادگاه كرده است. به‌علاوه نوشته‌ای در 30 صفحه تقدیم به ریاست محترم قوه قضايیه كرده است. بنده همان موقع در یادداشت کوتاهی نوشتم مبنی بر اینکه ماه‌هاست حجم انبوهی از مطالب علیه متهمان گفته و نوشته شده. اما هیچ خبری از پاسخ آنان به این اتهامات وجود ندارد. الا مطالب جسته و گریخته و بریده و پراکنده‌ای که در جریان محاکمه به نقل از‌آنان در مطبوعات آمده بود. مطالبی که اکثرا مطبوعات یا خبرگزاری‌ها به‌صورت ناقص آورده بودند و اطلاعات زیادی به خواننده نمی‌داد. بعد از چاپ آن یادداشت، برادر متهم ردیف اول یک نسخه از دفاعیه آقای مه‌آفرید امیرخسروی را که محکوم به اعدام شده بود را در اختیار بنده قرار داد. با کنجکاوی آن را خواندم. به دنبال آن بودم که دفاع وی از آن همه اتهامات چه بوده و چه نوشته بوده؟ مهم تر از آن، واقعا می‌خواستم بدانم متهم ردیف اول آن پرونده یعنی آقای مه آفرید امیر خسروی واقعا چه کسی بوده، چگونه به آن همه ثروت در فاصله 20 سال رسیده و در عالم واقعیت چه کرده و چه نکرده است؟
من وارد جزئیات نمی‌شوم اما اگر حتی ثلث آنچه که وی در آن 50 صفحه آورده درست باشد، در آن صورت او نه‌تنها جرمی‌مرتکب نشده، بلکه بايد به وی نشان لیاقت برای خدمت به اقتصاد کشور نیز داده شود. اما در عمل وی محکوم به اعدام شده است. البته دادگاه همان‌طور که گفتیم بیشتر قصدش سیاسی و اجتماعی و ارضاء افکار عمومی ‌بود تا رسیدگی به اینکه واقعاً چه اتفاقاتی افتاده و چه نیفتاده. مه‌آفرید امیرخسروی بیش از دو دهه تلاش شبانه‌روزی داشته و توانسته با به راه‌اندازی 22 شرکت فعال و قریب به 17 هزار حقوق‌بگیر موفقیتی کم‌نظیر از خود برجای بگذارد. نخستین نکته‌ای که توجه‌ام را جلب كرد این واقعیت بود که مه آفرید امیر خسروی از نظر استعداد، توان بالای مدیریتی و شم اقتصادی، داشتن ضریب هوشی فوق العاده چیزی در ردیف «بیل گیتس»، «استیو جابز»، «هنری فورد»، «حاج امین الضرب»، «حاج برخوردار»(صنایع پارس الکتریک را ایجاد کرده بود)، یا برادران خیامی(که ایران خودرو را ایجاد کردند) است. انسان‌های با استعداد که در نظام‌های سرمایه داری اساس و پایه رشد و توسعه و نوآوری هستند. این‌گونه نوابغ که به آنها «آنتروپرونر» یا «کار آفرین» می‌گویند اساسا کمتر اهل خلاف هستند و به هر کجا هم که می‌رسند موفقیت شان مرهون هوش و استعداد فوق العاده از یکسو و تلاش‌های خستگی ناپذیرشان از سویی دیگر می‌باشد. روحیه آنان اساسا از زدوبند، اختلاس و کارهای خلاف‌بری است. همه این خصوصیات در خصوص مه آفرید امیر خسروی به‌نحو بارزی وجود دارد. برخلاف آنچه که علیه وی مطرح شده که اهل فساد بوده از فساد به‌دور بوده و اگر به‌جایی رسیده در سایه نبوغ و پشتکار بوده. به‌عنوان مثال، یکی از دستاوردهای ایشان در طی دو د‌هه‌ای که فعالیت داشته یعنی از اوایل دهه 1370 این بوده که چهار شرکت تولیدی دولتی زیان‌ده را از دولت خریداری می‌کند و بعد از مدتی سه تای آنها را سود ده می‌نماید. چهارمی ‌را البته هنوز تحویل نگرفته بوده. او نه یک ریال از کشور خارج كرده و نه حاضر می‌شود که به‌موقع و در حالی که میلیاردها تومان در اختیارش بوده از کشور خارج شود. به‌علاوه و مهم‌تر از همه اینها حجم دارایی‌های وی چندین برابر بدهی‌های وی به سیستم بانکی کشور بوده است. اتهام اصلی که به وی وارد شده و براساس آن حکم اعدام برای ایشان صادر شده، «اخلال در اقتصاد کشور» و «ارتکاب مفاسد اقتصادی» و در نتیجه «مفسدفی‌الارض» شناخته شده. معلوم نیست فردی که قریب به 20 سال فعالیت اقتصادی می‌کرده، نه به‌دنبال خرید و فروش ارز بوده و نه خرید و فروش‌های دیگر بلکه صرفا به دنبال تولید بوده و از جمله در صنایع غذایی، دامپروری، کشیدن راه‌آهن و انرژی یعنی در امور عمرانی و تولیدی مشغول بوده و توانسته 17 هزار پرسنل را در واحدهای تولیدی‌اش به کار گیرد، چگونه و چه «اخلالی در اقتصاد کشور» كرده؟ جالب است که سه تن از اقتصاددانان سرشناس کشور آقایان دکتر بهمن پژویان، دکتر سهیلی‌پور و دکتر سبحانی عملکرد و فعالیت‌های گسترده مجموعه اقتصادی متهم را مطالعه كرده و هیچ فعالیتی که نشان دهنده قصد و غرض اخلال اقتصادی باشد در آن پیدا نکرده‌اند. اما دادگاه اتهام «اخلال اقتصادی» را درمورد متهمان محرز تشخیص داده. آنچه که در صدور حکم اعدام از همه شگفت‌انگیزتر است، آن است که دادگاه بادادن یکسری «اطلاعات» به مراجع از آنان استفتاء می‌نماید که آیا کسانی که مرتکب چنین اموری شده‌اند، مصداق مفسد فی‌الارض نیستند؟ آنها هم با توجه به اطلاعاتی که بهشان داده شده می‌گویند که آری آنها مفسد بوده‌اند و دادگاه هم به عنوان مفسد برای آنان حکم اعدام صادر می‌نماید.
صدور حکم اعدام و اساسا تلاش در محکومیت متهمان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، همان‌طور که پیش‌تر گفتیم، درحقیقت هدفش پاسخ دادن و ارضاء کردن افکار عمومی‌بود که ببینند دادگاه چگونه با قاطعیت با آن مفسدین برخورد کرده. به بیان ساده‌تر، مه‌آفرید امیرخسروی دارد قربانی می‌شود تا افکار عمومی‌التیام پیدا کند. مهم نه حق است، نه عدالت. مهم آنست که دادگاه سعی دارد حتي فعالیت‌های مثبت اقتصادی او را هم مصداق ضربه زدن به اقتصاد کشور تا به افکار عمومی‌پاسخ داده شود و به مردم القاء شود که اگر فسادی صورت گرفته و اگر مفسدی عملی انجام داده، ببینید ما برای دفاع از بیت المال و حقوق شما مردم چگونه مفسدین را معدوم می‌کنیم. متاسفانه چه در جامعه خودمان و چه در هر جامعه دیگری، محاکمات و دادگاه‌هایی که برای راضی کردن افکار عمومی‌برپا می‌شوند، به نحو حزن‌انگیزی ناعادلانه هستند، زیرا هدف دادرسی احقاق حق و کشف حقیقت نیست بلکه هدفش پاسخ دادن به افکار عمومی‌و درست‌تر گفته باشیم ارضاء كردن افکار عمومی‌است.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire