ایران، از الف تا یا
Created 2010-08-18 17:40
نوشتۀ علیرضا مناف زاده
مقالۀ ویژه
0
« ایران، از الف تا یا »، کتابی است آموزنده از نویسنده ای بس آشنا با تاریخ و فرهنگ ایران. نویسنده با چیرگیِ تمام روشِ هایِ علمیِ مدرن را در تألیف این کتاب به کار بسته است. کتاب به زبانی روشن نوشته شده است و خوانندهء فرانسوی می تواند با خواندن آن به دانشی کُلی دربارهء ایران دست یابد.
«ایران، از الف تا یا» عنوانِ کتابی است به زبانِ فرانسه ازمحمدرضا جلیلی، استادِ روابطِ بین المللی در انستیتویِ مطالعاتِ استراتژیکِ ژنو، که به تازگی انتشاراتِ آندره وِرسای در مجموعهء کتاب هایِ پایه ای برایِ جهانگردان منتشرکرده است. این کتابِ ۲۴۰ صفحه ای در حدودِ یکصد وچهل و پنج مَدخل دارد که همه را نویسنده از رویِ طرحی اندیشیده برگزیده است تا خواننده بتواند به دانشی کلّی دربارهء ایران با همهء شگفتی ها و پیچیدگی هایِ آن دست یابد. بسیاری از مَدخل ها مقاله هایِ جامع و گویایی هستند و به گونه ای نوشته و تنظیم شده اند که خواننده با خواندنِ آن ها جدا از موضوعِ اصلیِ مَدخل، با موضوع هایِ دیگری نیز که نسبتی با موضوعِ اصلی دارند، آشنا می شود بی آنکه کم ترین گسیختگی در رشتهء سُخنِ نویسنده احساس کند. هر مَدخلی شناسه ای دارد که با حروفِ دُرشت چاپ شده و بیانِ فشرده و روشنِ ایدهء اصلیِ مقاله است. خواننده برایِ کامل تر کردنِ دانشِ خود در بارهء موضوعِ مَدخل ها می تواند به سایتِ ناشرِ کتاب مراجعه کند که در آن به بیش از یکهزار لینک و تعداد زیادی عکس و تصویر و ویدئو دسترسی دارد.
در این کتاب، خواننده نه تنها با گوشه هایی از تاریخِ دور و نزدیکِ ایران و با جنبه هایی از فرهنگِ کُهن و جدیدِ آن، بلکه با اوضاعِ سیاسیِ کشور در شرایطِ کنونی و جایگاهِ آن در منطقه و جهان نیز آشنا می شود. نویسنده، که سالیانِ دراز تحوّلاتِِ ژئوپُلیتیکِ منطقه را کارشناسانه مطالعه و پیگیری کرده است، هرجا که مُناسب دیده به ایران در چارچوبِ روابطش با کشورهایِ همسایه نگریسته است، به ویژه با کشورهایی که پیوندِ دیرینهء فرهنگی، دینی و تاریخی با ایران دارند. برایِ مثال، در مَدخل هایی که به افغانستان و عراق و بحرین و دوبِی و جمهوریِ آذربایجان اختصاص داده، در عین حال که گریزی به تاریخِ مشترکِ این کشورها با ایران زده، به اختلاف ها، جنگ ها و کشاکش هایِ سیاسی و دینیِ آن ها با ایران نیز پرداخته است. ذیلِ مَدخلِ افغانستان، خلاصه ای از روابطِ ایران را با این کشور، از زمانِ انقلابِ ۱۹۷۹ تاکنون، آورده است که خواننده را متوجه کمبود ها و ندانم کاری هایِ دیپلماسیِ جمهوریِ اسلامی در روابطِ سی ساله اش با افغانستان می کند. ایران، به سببِ همین کمبودها و ندانم کاری ها بود که درست در لحظهء سقوطِ حکومتِ کمونیستیِ نجیب الله در ۱۹۹۲ و فتحِ کابُل، عرصه را در افغانستان به سودِ پاکستان خالی کرد و بدین سان، بی آنکه بخواهد، به سهمِ خود راه را برایِ به قدرت رسیدنِ طالبان در سالِ ۱۹۹۶ که از پشتیبانی پاکستان برخوردار بودند، هموار کرد.
ذیلِ مَدخلِ خلیجِ فارس با عنوانِ فرعیِ آرایشِ تازهء ژئوپُلیتیک، اوضاعِ منطقه را پس از دخالتِ نظامیِ آمریکا در عراق در مارسِ ۲۰۰۳ بررسی کرده و با در نظرگرفتنِ عواملِ گوناگونِ سیاسی، نظامی، اجتماعی و ایدئولوژیکی، صف آرایی هایِ جدید را در خلیجِ فارس نشان داده و خطوطِ کُلیِ دورنمایِ ژئوپُلیتیک این منطقه را ترسیم کرده است. خواندنِ مقاله هایی از این دست در کنارِ مقاله هایی دربارهء اوضاعِ داخلی ایران، حتّا برایِ جامعه شناسان و تحلیلگرانِ تحوّلاتِِ اجتماعی و سیاسیِ ایران نیز سودمند است، زیرا بسیار دیده می شود که تحلیلگران و جامعه شناسانِ ایرانی، اوضاع و احوالِ ایران را بدونِ در نظرگرفتنِ جایگاهِ این کشور در بافتارِ ژئوپُلیتیکِ منطقه بررسی می کنند.
نویسنده برایِ آشنا کردنِ خواننده با گردشِ کارِ نظامِ جمهوریِ اسلامی و هنجارهایِ سیاسیِ آن، به تعریف و توضیحِ برخی مفاهیمِ کلیدی، اصطلاح ها و نهادهایِ این نظام پرداخته است که در طیِ سه دههء گذشته یکی پس از دیگری پدید آمده اند. دانستنِ آن ها نه تنها برایِ درکِ ماهیّتِِ این نظام، بلکه برایِ جامعه شناسیِ سیاسیِ ایرانِ کنونی ضروری است. تعریفِ اصطلاح ها و ترکیب هایی مانند خودی و غیر خودی، دگراندیشان، اصلاح طلبان و اصول گرایان، که نویسنده برایِ هریک از آن ها مَدخلی گشوده، همان اندازه برایِ توصیفِ چشم اندازِ سیاسیِ ایران و فَهمِ کارکردِ نظام ضروری است که دانستنِ مفاهیمی مانند مُستکبرین و مُستضعفین یا فهمِ کارکردِ نهادهایی مانندِ ولایتِ فقیه، شورایِ نگهبان، شورایِ تشخیصِ مصلحتِ نظام، بسیج و پاسداران.
ذیلِ مَدخلِ مَهدویّت و هِزاره باوری، سرچشمه هایِ بعضی از باورهایِ ایمانیِ احمدی نژاد را نشان داده است. البتّه، مَدخلی به نامِ خودِ احمدی نژاد نیز گشوده است و پیشینهء سیاسی و ایدئولوژیکیِ او را، که سال هاست به سببِ رفتارِ نامتعارفِ سیاسی اش در صحنهء بین المللی و سخنانِ بی پَروایش در نشست هایِ سازمانِ ملل زبانزد و انگشت نمایِ روزنامه نگاران و سیاستمدارانِ جهان شده است، توضیح داده است.
ذیلِ مَدخلِ اقوام، با اشاره به گوناگونیِ قومی در ایران، به پیوند و آمیختگیِ دیرینهء اقوامِ ایرانی با یکدیگر اشاره کرده و این نکته را نیز افزوده است که اگر این اقوام بر هویّت هایِ قومی خویش پافشاری می کنند، با این حال، هیچ گاه در کلیّتِِ قومی شان خواهانِ جدایی از ایران نبوده اند و نیستند. خواسته هایِ هویّتی در ایران واقعیّتی انکارناپذیر است، امّا حکومت ها تاکنون نتوانسته اند به این خواسته ها پاسخ هایِ درخوری بدهند. نویسنده مُنکرِ مسئله ای به نام مسئلهء قومی در ایران نیست، امّا معتقد است که با وجودِ این، ایران را باید در تمامیّتِِ آن نگریست وبررسی کرد. دریغ است که بعضی از لینک ها که در سایتِ ناشرِ کتاب در بارهء برخی مناطق یا شهرهایِ ایران در دسترسِ خوانندگان گُذاشته شده، مربوط به گروه هایِ جدایی طلب و دربردارندهء اطلاعاتی جَعلی در بارهء آن مناطق یا شهرها هستند. این گونه اطلاعاتِ جَعلی نه تنها به اعتبارِ کتاب لطمه می زنند، بلکه سُخنانِ نویسنده را نیز به کُل باطل می کنند.
در بارهء تاریخِ ایران، نویسنده به گُزینشی خردمندانه دست زده است. از خاندان هایِ پادشاهیِ پیش از اسلام، به هخامنشیان و ساسانیان که در حافظهء جمعی ایرانیان جایگاهی ارجمند دارند، بَسنده کرده است. مَدخلی نیز به نامَ کورُشِ کبیر، بینانگُذارِ هخامنشیان گشوده است که از نیمهء دوّمِ قرنِ نوزدهم میلادی براثرِ پژوهش هایِ تاریخی و کاوُش هایِ باستانشناختیِ اروپاییان رفته رفته در میان ایرانیان شناخته و نام آور شد. به گُفتهء نویسنده، از همان آغازِ قرنِ بیستم، نویسندگانِ رُمان هایِ تاریخی با تبدیل کردنِ کورُش به قهرمانِ رُمان هاشان از وی شخصیّتی مردم پسند ساختند. اکنون، کورُش در حافظهء جمعیِ ایرانیان جایگاهِ ویژه ای دارد. ایرانِ کنونی حتّا در همین جمهوری اسلامی به کورُش و خاندانِ او می بالد. از شیرینِ عبادی تا محمود احمدی نژاد، همه با افتخار از او یاد می کنند. از خاندان هایِ پادشاهیِ پس از اسلام، مَدخلی به نامِ صفویان گشوده، زیرا ایرانِ کنونی یکپارچگی اش را مَدیون این خاندان است. صفویان دولتی متمرکز بنیان گذاشتند وایران را به رغمِ فشارِ قدرت هایِ خارجی و نیروهایِ گریز از مرکزِ داخلی، یکپارچه کردند. آنان مذهب شیعه را به دینِ رسمیِ کشور تبدیل کردند. همدستی و، در عین حال، کشاکشِ آخوندها با قدرت، از زمانِ صفویان آغاز شد و به انقلابِ اسلامی انجامید. به نادرشاه افشار، قاجاریان و پهلوی ها نیز مَدخل هایی اختصاص داده است.
ذیلِ مَدخلِ اقتصاد، در مقاله ای کم و بیش بلند، نکاتِ کُلیِ آموزنده ای در بارهء نظامِ اقتصادیِ کشور در سه دههء گذشته مطرح کرده است. در این سال ها، سیاست گُذارانِ جمهوریِ اسلامی به دلایلِ ایدئولوژیکی و به سببِ فسادِ حاکم بر نظامِ اقتصادی، هرگز نتوانسته اند برایِ مشکلاتِ عظیمِ اقتصادیِ کشور راه حل هایِ اساسی پیشنهاد کنند. از رانتِ نفتی همواره گروهی کوچک یعنی بازاریان و آقازاده ها بهره مند شده اند. جا داشت نویسنده مَدخلی نیز به نامِ همین آقازاده ها می گشود که پدیده ای است بسیار مُهم برایِ مطالعهء جامعه شناختی ایرانِ امروز.
ذیلِ مدخلِ فساد به بازگوییِ چند نمونه از فسادِ کارگُزارانِ رژیم پرداخته است. عللِ گسترشِ فساد را ویرانی وضعِ اقتصادیِ کشور، گرمیِ بی سابقهء بازارِ خاصه خرجی، نابسامانیِ نظامِ سیاسی، رونق گرفتنِ اقتصادِ بی قاعده، پدید آمدنِ نودولتانِ نزدیکِ به قدرت و، خلاصه، شمارِ فزایندهء نهادهایِ زیرِ کُنترلِ بی حسابِ گروه هایِ اسلامگرا ذکر کرده است.
در مقاله ای که به آموزش در جمهوریِ اسلامی اختصاص داده، با نگاهی به تاریخِ آموزش در ایران و پاگرفتنِ آموزشِ مُدرنِ ابتدایی در کشور، این نکته را به درستی یادآور شده است که برنامهء اسلامی کردنِ آموزش در ایران شکست خورده است. البتّه، مفهومِ اسلامی کردنِ آموزش که بعضی از جامعه شناسان آن را به پیروی از برخی کارگُزارانِ رژیم به کار می برند، چندان روشن نیست. شکّی نیست که این نظام، چنان که نویسنده نیز به درستی گُفته است، مانند نظامِ پیشین، کوشیده است که از آموزش برایِ استوار کردنِ پایه هایِ خود سود جوید و برایِ این منظور، بر مقدارِ آموزش فقهِ اسلامی و تاریخِ شیعه در مدارس افزوده است. چندی پیش رهبرِ نظام، علومِ انسانی را نیز، که معلوم نیست چه درکی از آن دارد، آشکارا محکوم کرد.
ذیلِ مَدخلِ شاهنامه، به درستی گُفته است که این کتابِ شکوهمند نه تنها بر زبان و ادبیّاتِ فارسی اثری چشمگیر گذاشته است، بلکه نقشِ بزرگی در ساخت و پرداختِ هویّتِِ ملّی ایرانیان داشته است. امّا این مَدخل نیاز به بازبینی دارد. فردوسی از هخامنشیان سُخنی نمی گوید. تنها از دارا و جنگ هایِ او با اسکندر می گوید و اورا پسرِ دارابِ کیانی می داند. این دارا همان داریوش سوّم است که به دستِ اسکندر کُشته می شود. در بارهء اشکانیان نیز می گوید: ازیشان به جُز نام نشنیده ام // نه در نامهء خُسروان دیده ام. فراموش نکنیم که در اسنادِ باقی مانده از ساسانیان نیز سُخنی از هخامنشیان نیست و بر این نُکته مورخّانِِ جدّی تأکید کرده اند.
باری، نویسنده از میانِ نویسندگان و شاعران ایرانِ معاصر به نام هایی پرداخته است که بیش از دیگران در تحوّلِِ هنری و فرهنگی و سیاسیِ جامعه سهم داشته اند. درسایتِ ناشر، بعضی از لینک ها در بارهء نویسندگانِ ایرانی به زبانِ فارسی است که هیچ سودی برایِ خوانندهء فرانسوی زبان ندارد.
از مردانِ سیاسیِ معاصر تنها به شخصیّت هایی پرداخته است که در تاریخِ سی سالهء گذشته به نوعی اثر گُذار بوده اند. مَدخل هایی نیز به کار و بارِ زندگیِ روزانهء مردم اختصاص داده است.
« ایران، از الف تا یا »، کتابی است آموزنده از نویسنده ای بس آشنا با تاریخ و فرهنگ ایران. نویسنده با چیرگیِ تمام روشِ هایِ علمیِ مدرن را در تألیف این کتاب به کار بسته است. کتاب به زبانی روشن نوشته شده است و خوانندهء فرانسوی می تواند با خواندن آن به دانشی کُلی دربارهء ایران دست یابد.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire